Wednesday, April 09, 2008

بازهم از تصمیم گیری

دوشنبه یک سخنرانی دیگر برای جذب استاد داشتیم. خانومی بود از برنامه ای رفتار سازمانی دانشکده بیزینس کارنگی که در زمینه علوم تصمیم گیری کار کرده بود. (همان جایی که این دوستمان نرفت!) کارنگی سابقه خوبی در علوم تصمیم گیری دارد که بیشتر به دلیل افرادی مثل مارچ و سایمون است. سخنرانی هم در کل خوب بود و به نظر می آمد که کلا ملت راضی بودند و البته تیم علوم تصمیم گیری ما هم خوب لابی می کرد که جو را مثبت کند!
تحقیق سخنزان در مورد رفتار افراد «فقیر» در لاتاری ها (همان ارمغان بهزیستی!) بود و سیاستهایی که می تواند به کمک به این افراد منجر شود. لاتاری ها در این جا توسط دولت ایالتی برگزار می شود. نکته جالب این است که امید سودآوری در این لاتاری ها منفی نیم دلار به ازای هر دلار سرمایه گذاری است! (منفی پنجاه درصد) تحقیقات نشان می دهد که افراد فقیر اتفاقا علاقه بیشتری به شرکت در لاتاری دارند که در بلندمدت می تواند به حلقه تشدید کننده ای فقرشان هم تبدیل شود.
قسمتی از تحقیق ارائه شده در مورد شناسایی علل علاقه افراد فقیر به لاتاری بود. ارائه کننده از متد آزمایشگاهی استفاده می کرد. در یکی از مراحل تحقیق، قرار بود اثر "احساس فقر" در تمایل به شرکت در لاتاری را آزمایش کند. برای این کار استراتژی جالبی را پیاده کردند: یک پرسشنامه به افراد می دادند که سوالات بی ربط به تحقیق بود، مثلا در مورد وضعیت پیتزبورگ. و می گفتند در ازای پر کردن پرسشنامه 5 دلار پرداخت می کنند. در صفحه نهایی پرسشنامه سوالاتی در مورد خود پاسخ دهنده بود. مثلا سن، تحصیلات و .. یکی از سوال ها در مورد درآمد فرد بود که باید بین 4 گزینه یکی را انتخاب می کرد. تنها تفاوتی که در کل آزمایش قائل شده بودند همین یک سوال بود. گروهی در جواب به این سوال با این گزینه ها برخورد می کردند: کمتر از صدهزار دلار، بین صد و صد پنجاه، بین صد و پنجاه و دویست، دویست به بالا و گروه دیگر با این گزینه ها مواجه می شدند: کمتر از ده هزار دلار، بین ده و پانزده، بین پانزده و بیست و بالاتر از بیست. به این ترتیب گروه اول ناخودآگاه احساس فقر بیشتری می کرد تا گروه دوم! بعد 5 دلار را به طرف می دادند و می گفتند که اگر دوست داشته باشید می توانید همین جا در یک لاتاری هم شرکت کنید! نتایج نشان داد که گروه اول (آن ها که احساس فقر بیشتری کردند) خیلی بیشتر در لاتاری شرکت کردند! از این طراحی خوشم آمد.

5 comments:

Anonymous said...

یه زمانی یه چیزی خوندم در مورد اینکه افراد فقیر برای اینکه کبمود مالی خودشون رو جبران کنند، به شدت به دنبال افزایش تعداد فرزندان هستند، حالا نمی دونم چه ربطی داشت به این بحث.

واقعاً طرح هوشمندانه ای بود، این خارجی ها عقلشون به کجاها که نمیرسه

:)

Anonymous said...

من یک مشکلی با این کارهای رفتاری دارم (واضحه که باید مشکل داشته باشم) و اونم اینه که تحقیقشون کمی
Ad Hoc
است. یعنی با این که طراحی تحقیق هوش مندانه است و در لحظه هم نتایجش هیجان انگیز به نظر می رسه ولی نظم فکری ایجاد نمی کنه.

اوه ام روز دو تا کامنت برات گذاشتم. عجب روز پرکاری بوده :)

navid said...

به حامد: ما که ذوق زده ایم به شدت! بازهم از این ورها تشریف بیارین :)

اما: منظورت از تحقیق رفتاری رو نمی فهمم. منظورت تحقیقاتی هست که رفتار انسان را مطالعه می کند؟ یا منظور متد خاصی است؟ هر چند خودم هم اعتقاد دارم تمامی روشهای تحقیق در دنیا مشکلاتی دارند، اما این رو می پرسم برای این که اتفاقا به نقطه ای دست گذاشتی که عموما قوت تحقیقاتی آزمایشکاهی است: جستجوی ارتباط علت و معلولی.

Anonymous said...

همانا بسیار با تاخیر تولدت را تبریکات عرض مینمایم. هیچ چیز بدتر از این نیست که ادم دیر برسد و چنین مناسبتهایی را دیر تبریک بگوید. قدم نوید نورسیده به نیوشا میارک.

Anonymous said...

سلام.

يك پرسش و آن اينكه چگونه فرض شده است كه با ارائه گزينه‌هاي فوق‌الذكر! در پاسخ‌دهنده احساس فقر (آن هم ناخودآگاه) ايجاد مي‌شود.
آيا درست‌تر نيست كه فرضيه را اين‌طوري بنويسيم: تمايل به شركت در لاتاري در كساني بيشتر است كه از آنها پرسش فوق‌الذكر پرسيده شود!

به هر حال، روش هوشمندانه‌اي بوده است! :)