Thursday, July 03, 2008

ساخت مفهوم مشترک

آیا تا به حال به تغییر موضوع بحث در ارتباطات دوستانه فکر کرده اید؟ معمولا این طور است که طرفین بحثی را مثلا در مورد وضعیت اقتصادی کشور شروع می کنند و بر مبنای نطرات همدیگر جملات بعدی را می سازند و به پیش می روند و بحث در جایی خاتمه می یابد. به این می گوییم ساخت مفهوم مشترک. این نقطه مشترک عموما در طول بحث به وجود می آید و از این رو ممکن است شما در بحث با افراد مختلف به نقاط پایانی تا حدودی متفاوتی برسید.
جزء دینامیکی: رسیدن به درک متقابل در ارتباطات اجتماعی یک فرآیند دینامیک است. در یک ارتباط دوتایی ممکن است افراد از دو دیدگاه مختلف شروع به بحث کنند و در یک نقطه به هم برسند و البته شاید هم نرسند. این گونه ارتباطات نه تنها شامل ارتباطات عاطفی و خانوادگی افراد و مباحث دوستانه می شود بلکه شامل موارد کاملا جدی تر در محیط های کاری هم هست. به عنوان مثال در ارتباط استاد و دانشجو، دو طرف ممکن است تصویر ابتدایی کاملا متفاوتی نسبت به پروژه داشته باشند و در مسیر انجام پروژه از نظرات هم آگاه شوند و بنا به مقتضیات نظرهای خود را تغییر دهند. به کرات دیده ایم که مدت ها طول می کشد تا یک فرد (مثلا دانشجو) منظور دقیق فرد دیگر (مثلا استاد) را بفهمد و از آن طرف هم معلوم نیست که نظر فعلی استاد همان نظر قبلی او بوده باشد. از این روست که فرآیند درک متقابل و ساخت مفهوم مشترک یک فرآیند زمان بر و دینامیک است. مدتی طول می کشد که شما نظر فرد مقابل را دریافت کنید و در رفتار خود تغییر ایجاد کنید. همین فرآیند برای طرف مقابل هم وجود دارد.

جزء احتمالی: اما در این میان نکته بسیار جالب دیگری نیز وجود دارد. در ارتباط ها هیچ تضمینی وجود ندارد که مفهوم فرستاده شده توسط شما به طور کاملا دقیق توسط طرف مقابل دریافت شود. اولا توانایی شما در بیان شفاف یک مفهوم بسیار حیاتی است و دوم توانایی شنیداری طرف مقابل در درک حرف شما خیلی مهم است. این نکته به معنای وجود سیگنالهای رندوم در پیام های شما و طرف های دیگر صحبت است.


این پدیده یک جزء احتمالی را به جزء دینامیکی مسئله می افزاید که می تواند منجر به تغییر دینامیک در بلندمدت شود. چیزی که نمونه ای از آن در پدیده های وابسته به مسیر (path dependence) وجود دارد. به زبان ساده این که تغییرات کوچک اتفاقی (رندوم) در پیام های اولیه می تواند به تفاوت های اساسی در بلندمدت منجر شود.
---
به زبان ساده، این سه پاراگراف را می توان این طور تشریح کرد: نقطه توافق نهایی اولا (همانطور که از قبل می دانستید) به قدرت تشریح دیدگاه، توانایی شنیدن دیدگاه، و میزان انعطاف طرفین بستگی دارد؛ دوم به یک سری اتفاقات تصادفی، به خصوص در اول ایجاد ارتباط (بحث) مربوط می شود که در بسیاری از موارد تحت کنترل ما نیست. بد گفتن و بی موقع گفتن یک موضوع یا بد فهمیدن یک موضوع "در ابتدای بحث" کل بحث را می تواند به نقطه متفاوتی هدایت کند. و نهایتا این که در جلسات کسانی که قابلیت اعمال تغییر در مباحث را در" ابتدای جلسه" داشته باشند می توانند مسیر جلسه را آنقدر عوض کنند که برگرداندن آن به حالتی دیگر ناممکن شود. برای این نکته نهایی می توانید تعابیر عملی زیادی در زندگی روزمره پیدا کنید.

2 comments:

Anonymous said...

سلام نوید جان
از پست های جدیت در مورد مفاهیم سیستم داینامیک واقعا لذت می برم. ادامه بده.
ممنون
احسان

Anonymous said...

تحلیل جالبی بود
البته من فکر می کنم اتفاقا آدم های برنده کسانی هستند که "قدرت تشریح دیدگاه " بهتری دارند.

چون دمای محیط رو به نفع خودشان تغییر می دن. الیته از حق نباید کگذشت.عقیده شما هم به نحوی درست می باشد: چون این آدم ها معمولا نقطه اولیه بحث را هم تعیین می کنن

به نظر من نقش این آدم ها یه محرک- دمپر همزمانه