1- یک کنفرانس این هفته باید بروم و یکی هم سه هفته دیگه فکر کنم. اولی مال سیاستگذاری و مدیریت دولتی است و دومی مربوط به علوم تصمیم گیری است. کارهاشون مونده هنوز. ولی حوصله انجام دادنشان رو ندارم. امسال خیلی کنفرانس رفتم و خسته شدم. کارهای درسی که این ترم دارم هم مانده. و پروژه درس رو هم خیلی پیش نبردم. به این ها اضافه کنید پروژه مرور ادبیات و البته تز. فعلن پشت کامپیوتر دارم بازی می کنم.
2- جمعه رفتیم خانه جورج برای شام - بعد از سمینار سالی دوبار سیستم داینامیکس. امسال برای سمینار علاوه بر بچه های ام آی تی و ما، از چند جای دیگه هم دانشجو آمده بودند. کلا خوش می گذره وقتی توی یک سمیناری هستی و نه مسوولیتی داری و نه مقاله ای. همین جوری می شینی و هی سوال می کنی و گیر می دی!
3- دیوید در تلاش هستش که یکی از بچه های ام آی تی (جو) استخدام بشه در دانشگاه. دیوید آخر پالیتیکس هستش. جورج رفتنی است و دیوید در تکاپو که یک سیستم داینامیکسی خوب در دانشگاه استخدام بشه. اندی شاکی بود که چرا دیوید به من و اون این پیشنهاد رو نداده که البته به نظر من دلیلش مشخصه. به هرحال، فکر کنید از دو سال مانده به فارغ التحصیلی جو، دیوید شروع به مقدمه چینی کرده و شرایط رو در دانشکده بیزنس دانشگاه آمده کرده.. در سمینار جمعه هم یک ارائه برای معاون دانشکده بیزنس در نظر گرفته بود (در حالیکه خیلی مربوط نبود) و ارائه جو را هم گذاشته بودند قبل اش... و در طی ارائه ها کلی قربان صدقه هم رفتند! به شوخی به جو می گفتیم که قرارداد رو بستی؟
No comments:
Post a Comment