Tuesday, October 02, 2007

پی بیم باپ

شام، خونه هیانجانگ دعوت بودیم. نیکی و بوراک هم همینطور. در واقع قضیه این جوریه که ما پنج نفر، هر هفته، یک جلسه ای داریم که در مورد موضوع خاصی که مرتبط با سیستم داینامیکس باشه صحبت می کنیم. این هفته جلسه به صورت پربارتر و به صرف شام (!) خونه هیانجانگ بود. هیانجانگ کره ایه و اون دوتای دیگه آلمانی و ترک.
من و نیوشا هم یک بسته بستنی خریدیم و رفتیم. [این ترکیب یک "بسته" "بستنی" هم چیز جالبیه ها!] خونه اش توی یک ساختمان بزرگ بود و نسبتا شیک. یک آپارتمان یک خوابه، با یک هال متوسط و آشپزخانه ای که open نبود. [راستی الان به ذهنم رسید که خیلی از آشپزخانه های این جا open نیستند. شاید چون خونه ها عموما قدیمی است] گوشه حال، وسایل گلفش رو گذاشته بود. تعداد زیادی سیخ و توپ!
موضوع بحثمان هم مقاله هیانجانگ بود. یک مقاله مرور ادبیات در زمینه مدل های ذهنی و روش های مدل سازی گروهی نوشته که در موردش بحث کردیم.
شام هم چیز جالبی بود! پی بیم باپ! "پی بیم" یعنی مخلوط و "باپ" یعنی برنج. غذا از چند قسمت اصلی تشکیل می شد. اولش یک کاسه ای به ما داد که تا نصفه توش برنج بود. [کاسه رو که گرفتم، یک نگاهی بهش کردم و با خودم گفتم که عمرا با این چیزها سیر بشم!] بعد روی میز یک بشقابی بود که توش پنج تا چیز مختلف وجود داشت. هویج و قارچ و کاهو و میگو یادمه. اون آخری هم از جنس سبزیجات بود. هیانجانگ گفت که اصولا باید به جای میگو از گوشت استفاده کرد. خلاصه، فرآیند اینطوریه که از اون پنج تا چیز برمی دارین و میریزین تو کاسه تون. بعد هم از این سوس قرمزهای تند می ریزید و هی به هم می زنید. تا زمانی که وقتی به کاسه نگاه می کنید یک ترکیب قرمز بامزه ای ببینید! عموما هم غذا را باید یا همان چوب های کذایی خورد که در این جمع پنج نفره، من به عنوان بی استعدادترین فرد، تنها کسی بودم که قاشق رو ترجیح دادم!.. خوردیم و البته سیر شدیم!
آخر شب هم در مورد مسائل سیاسی مختلف و اوضاع بازار کار صحبت کردیم. حدودهای ده شب بود که قدم زنان به سمت خونه حرکت کردیم.

2 comments:

Anonymous said...

باور بفرماييد استاد ما از همان كودكي با اين اوپن مشكل داشتيم. حالا چه براي آشپزخانه چه براي محوطه‌هاي ديگر. اين كه فرموديد در بلاد كفر هم اين چنين است كه آشپزخانه‌ها اوپن نيستند اين خود نشان مي‌دهد كه اصولا اوپن چيز خوبي نيست :)

Hopeful Wanderer said...

navid i think its bi bim bap :)