Sunday, December 16, 2007

شب يلدا

پدرام از مدت ها پيش با کمک نجمه و تعداد ديگری از بچه های اين حوالی تدارک مراسم شب يلدا می ديد... خلاصه وقتش رسيد و شال و کلاه کرديم و رفتيم دانشگاه آر-پی-آی: البته طبق معمول با رايد «بي تا» خانوم. نيوشا لوبياپلو درست کرده بود (قابل توجه دوستانی که فکر می کنند تاج سر گرامی ما فقط شامی و هويج پلو بلد است!) تعدادی از خانواده های ايرانی و آمریکایی و ترک هم آمده بودند. ... و سفره رنگینی شده بود..

اول من با صدای قرای خود(!) چند تا شعر از حافظ خواندم. بيتا ترجمه شعرها را به انگليسی خواند. بعد عسل با سه تار آهنگ گل گلدون را زد و ملت هم تا جايی که بلد بودند خواندند. ‌البته گروه دو دسته شده بودند: يک عده با هم می خواندند و يک عده با هم مواظب بودند که محمد نخواند! بعد تعدادی از بچه ها به سرپرستی کاميار آواز «شد خزان» خواندند که البته که هیچ تناسبی با تمام شدن خزان و آغاز زمستان نداشت! بعد هم پدرام در مورد تاریخچه شب یلدا به انگلیسی صحبت کرد.

خلاصه مراسم به شدت به صورت فرهنگی پیش می رفت و ما اکیدا نگران غلظت بالای فرهنگ شده بودیم! بنا به تجربیات خود داشتیم با تناقض روبه رو می شدیم و فکر می کرديم باید برويم و فرضيات خود را در مورد فرهنگ مان تغيير دهيم و اين مورد را به عنوان يک مورد عجیب موفق در تاريخ ثبت کنيم که به يکباره و در ايکی ثانيه مراسم به صورت خودجوش از «شد خزان» به موسیقی وزین «مهوش پریوش» (!) تغییر شکل داد! و من از ياس فلسفی نجات پیدا کردم! آن هم همراه با حضور حضار بر بالای سن و به قول يکی از دوستان حرکات پا سوزنی و کتلت:) خلاصه هر چه رشته بوديم پنبه شد!!

بعد هم که مهمانان رفتند نشستيم و انار دانه کرديم و هندوانه خورديم و ... شب که برمی گشتيم به شدت برف می باريد... کلا خوب بود و خاطره ای شد. گفتم خاطره: راستی خاطره خانوم هم خيلی زحمت کشيد! و ترجمه شعرهای حافظ را رساند.. ترجمه ها قرار است چاپ شود...

اين هم من و نيوشا در کنار آدم برفی ساخت خانواده جانسون ها... آن خانه سمت راستی که چراغش خاموش است خانه ماست.

5 comments:

Anonymous said...

سلام
دستتون درد نکنه جالب بود
موفق باشید و خوش بگذره

Anonymous said...

سلام
ببخشید یلدای اونجا با اینجا فرق داره؟
یا اینجا هم یلدا بوده و ما فراموش کردیم(امان از دست این حافظه فرهنگی ضعیف ما)

ضمناً من اون خونه سمت راستی که چراغش خاموشه رو به طور کامل روئیت کردم

گفتم که خیالت راحت باشه
عندلیبان

Anonymous said...

1) that's cool! (ba lahje e makhsus!)
2) jaye saloomeh khali bood ha! ;-)
3) khoresh karafs ro nagofti!

Anonymous said...

Mohammad:

Man Chi kare bidam, ke hame movazeb boodan man nakhoonam?

navid said...

Shookhi kardam babaa.. divaari az divaar e to kootaah tar nist dar Albany!!