از سیبستان
"امسال عاشورا را اصلا باور نکردم! اصلا باور نکردم که مردمی می توانند عاشورا داشته باشند و به آنچه در زندانها می گذرد بی اعتنا باشند. به نظرم کشته شدن آن پسر بالابلند و خوش قیافه سنندجی عاشورا را از رونق انداخته بود. آن مرگ بی دلیل و آن دفن کردن پنهان نشانه شومی است. برای من ریاکاری جامعه ایرانی بیماری بزرگی است. گریستن بر حسین و شانه بالا انداختن در مقابل مرگ جوان سنندجی برای من قابل فهم نیست.... من هیچ اشکی را که امروز بر ابراهیم و زهرا نریخته باشد باور نمی کنم... دلمان به عاشورایی خوش است که دیگر هیج چیزی از پیام حسین در آن نمانده است. جز پوست. جز نذری و ناهار ظهر عاشورا. جز دسته های رنگارنگ خودنمایی. جز روضه خوانی بی خون. جز مداحی های پوچ. اوف بر این شیعیان ... عاشورای امسال روز شرمندگی بود. آن زیارتنامه خوانی به چه کار می آیدت که لعنت می خوانی بر هر که حسین را کشت و یا شنید که کشته شده و راضی بود وقتی خودت... تو چه می دانی شام غریبان چیست اگر شام غریبانه خانه ابراهیم را ندانی؟ خانه زهرا را ندانی؟ یا اصلا قصه را ندانی؟"
17 comments:
1- اینقدر کوچک نیستم که بی نام و نشان بنویسم.
2- جامعه روشنفکری؟! کدوم کشک و کدوم پشم؟!
3- کسی که به عاشورا بگه خرافه من رو یاد احمدی نژاد می اندازه که به هولوکاست می گه خرافه.. خیلی کار راحتیه! تکذیب داده ها؟!
در عجبم از مردمي كه خود زير شلاق ظلم و ستم زندگي مي كنند و بر حسيني مي گريند كه آزادانه زيست و آزادانه مرد.
حسين بيش از آب تشنه لبيك بود،افسوس كه بجاي افكارش ، زخم هاي تنش را نشانمان دادند و بزرگترين دردش را بي آبي ناميدند.
دكتر علي شريعتي
دلیل بی نام و نشانی من کوچکی من نیست. چه بسیار انسان که بینام زیست و از هرچه نامدار بود بزرگتر! تو چه میدانی؟! دلیل بینامی من تلنگری به امسال توست که مینویسند از زندگی ولی دریچه دید آنها به اندازه زندگی وسعت ندارد. تو خوب مینویسی شک نکن ولی نوشتنت انسان شمول نیست. اگر عاشورا واقعه است بهمان میزان که در صحت جزییات هر واقعه ای میتوان شک کرد در آن هم باید شک کرد. مهم این است تو بی تفاوتی جمعی به کشته شدن انسانی را به بی عاشورایی آنها نسبت دادی که درست نیست. چه بسیار آدم که به آنچه تو عاشورا مینامی بی اعتقادند ولی انسانند.
baba asabani! Naviiiid? man namordam asabani didam to ro ye bar!
برادر ناشناس، شما نوشته رو اصلاً نفهمیدی گویا، هر چند منطقش خیلی خیلی ساده بود و از آدم شالوده شکن (!) و ریزبین و تلنگر زنی (!) مثل شما عجیب بود: این نوشته خیلی واضح داره مبگه: " اگر کسی به عاشورا اهمیت میده، نمیشه به قتل ظالمانه هموطن بی گناهش در عصر خودش اهمیت نده. نه برعکسشو داره مبگه، نه اصراری به رابطه ی دو طرفه بین این دو تا موضوع داره. شما حالا فکر میکنی این چیزا سر کاریه سلمنا (!) این چیزه رو بذار وتسه آدمای خرافاتی مثل من، تو اصلا مخاطب این نوشته نیستی. آخه عزیز دلم شما اگه دلت از یه جای دیگه پره،نباید هر جای با ربط و بی ربطی بیای دل پریت رو خالی کنی که. موقعیت های دیگری هم هستند که میتونی اونجا تلنگرهای شچاعانه ات رو بزنی. ،
اولا برادر خودتی
حالم از این جور حرف زدنها بهم میخوره
داریم تو تهرون تلف میشیم کسی به یادمون نیست
بهتره به حال خودمون گریه کنیم نه کسه دیگه ای
عاشورا هم خرافاته.مردم خودشونو میکشن که چی بشه؟
سر توماس به نکته دقیقی اشاره کرد. مطلب می گه که اگر به عاشورا اعتقاد داری نمی تونی ساکت بنشینی.. در مورد آن طرف قضیه حرفی نمی زنه.. ناشناس جان شما می تونی راحت باشی!
بابا صلوات بفرستین...اونم تو این ماه
به جناب ناشناس: این مطلبو نوید داداش ننوشته که گیر دادی ماله سیبستانه برو یقه اونارو بچسب
میبخشین حرفاتون در مورد عاشورا یه جور توهینه اربعینو حتما تشریف بیارید اردبیل تا واقعیاتو ببینید ونه خرافاتو
به خودم: ای ول غیرت!!!
به همه:بی زحمت مردونه پای حرفاتون بایستید و اسمتونو بنویسید تا شکی صورت نگیره
دوستی گفت که ایشون کامنت اول رو گذاشته بود و گفت که پاکش کنم.. پاک شد :)
بچه های گلم بشینید پیش عمو تا براتون قصه بگم!!تو دانشگاه آزاد اردبیل یه وحید بود که جلوی 600 دانشجو رفت و از رئیس دانشگاه انتقاد کردبا اینکه کارش ریسک بود و قبل از او 4 نفر به خاطر اینکار اخراج یا تبعید شده بودند ولی او مردونه رفت وبا احترام همه حرفاشو زد سخنانش آنقدر صمیمی ومودبانه بود که رئیس اونو به اتاقش دعوت کرد وقول مساعد داد تا جلوی ریخت و پاشها رو بگیره و مفاسد دقتصادی رو از دانشگاه اخراج کنه
اخیرا بعضی دوستان با اسامی عجیب و غریب کامنت میزارن این مطالبو واسه اونا نوشتم تا هم حکایت دلاور مردیهای اینجانب نقل بشه! و هم اینکه دوستان نترسند و اسمشونو بنویسند هر جند که همه مخالف نظراتشون باشن
مرد باید رو حرف خودش بایسته مثله گالیله و.... کهمردانه زیستند
وحيد جان. اولین چیزی که این نوشته زیر سوال می بره همون عزاداري های اردبيله :)
manam fekr mikonam kasi ke mokhalefe in neveshete hast az chizaie dige narahate ke rabti be hadafe in neveshte nadare...hadafe in neveshte ine ke bege ye daneshjooie javoone masoom mord!!! hala momkene yeki be ashoora eteghad nadashte bashe va narahat beshe amma age kasi be ashoora eteghad dashte bashe hatman baiad narahat beshe chon dare edda mikone ke ba biedalati mokhalefe....ye masalei dige ham ke az in bahsa maloome ine ke khode in nashenas ham be sheddat ehsase biedalati mikone yani dalile in raftaresh na be khatere ine ke mikhad be kasi tohin kone balke be khatere ine ke tahamolesh tamoom shode, yani age aroom sohbat kone momkene ma khodemoonam bahash hamdardi konim....in shakhs be in tavajoh nakarde ke age bekhad kasi behesh tavajoh kone va tooie tehran? talaf!! nashe aval baiad be baghie va eteghadeshoon ehteram bezare...(age harfai ke zadam momkene in farde nashenaso bish az pish asabani kone man azash ozr mikham ghasdam hamchin chizi naboode, omidvaram ba sabro hosele betoone moshkelatesho hal kone) ...
نوید داداش اتفاقا عزاداری های اردبیل به این جور مسائل معنا میده اگه اون اتفاق تو زندان اردبیل رخداده بود مردم اردبیل چنان واکنش میدادند وچنان شورشی میکردن که قابل تصور نیست این خبر زیاد تو ایران پخش نشد و مردم اطلاع نداشتند والا مردم ما همه عدالت خواهند و میجنگند خصوصا مردم تهران که دوست ناشناس هم همشهریشونه
در آخر دعایی رو میکنم که نرگس خانم کرد
Vahid jaan, bazi az mardom e ardabeil iek baar be oon kartoon va oon caricatoorist bichaareh vaakonesh neshoon daadand baraaie haft poshtemoon kaafieh!
Narges jaan,harfet ro ghabool daaram. ammaa hadaf e neveshteh in nist keh begeh iek daaneshjoo mord. Hadafesh ineh keh begeh gheshr e mazhabi kaarhaaiee mikonand keh agar dorost negaah konim baa mazhabeshoon be sheddat motenaaghez e ...
Post a Comment