1- پیش پای شما یک عدد هات چاکلت نوشیده ایم و در حال حاضر در کافی شاپ نشسته ایم و وبلاگ می نویسیم. اگر دوستانی که منتظر جواب دادن به ایمیل هایشان هستند این پست را بخوانند احتمالا شاکی خواهند شد. ولی واقعیتش این است که هر روز 20 تا 30 تا ایمیل دارم و معمولا یک ساعت از وقتم بابت جواب دادن به آن ها طی می شود… ولی سعی می کنم به همه جواب بدهم.
2- با دوستان جمع شده بودیم و تا صبح «بلوف» بازی کردیم. فکر کنم حدودهای 4 صبح بود که نهایتا دوستان بر مهارت بی نظیر نگارنده(!) در خالی بندی اذعان کردند! و از خداوند رحمان و رحیم طلب آمرزش ما کردند :) تاج سر گرامی اذعان داشت: «که حالا شما باید با این (این یعنی نگارنده!) یک مافیا هم بازی کنید تا بفهمیدش!»
3- با توجه به نکته بالا می توانید نکته اول را و البته سایر پستهای این بلاگ را هم تحلیل کنید! ولی خداوکیلی نکنید این کار را!
4- استاد گرامی سوال کرد که «علی چه طور است؟ در تماس هستی باهاش؟» گفتم که «خوب است. یکی از شاگردانش پذیرش توپی گرفته است :) »
5- کلاسی دارم با دوستانی از دانشکده جامعه شناسی با موضوع جامعه شناسی کار. دو جلسه اول در مورد دو نگاه مختلف قدیمی و جدید مارکسیسم به کاپیتالیسم بود و بچه ها که مشتمل بر عده ای چینی از خدا بی خبر(!) و آمریکایی های از همه جا بی خبر بودند از مباحث لذت می بردند. ما هم که هر چند دقیقه یک بار سعی می کردیم نویسنده های کتاب را به تناقض متهم کنیم. کم مانده بود این چینی ها حلق آویزمان کنند. استاد هم هی کامنت می داد که قرار نیست نویسنده ها را نقد کنیم. می خواهیم نحوه استدلالشان را بفهمیم.. ما گوشمان بدهکار نبود... یک جایی بود که به استاد گفتم: khob, it doesn’t make sense!
6- به این دوست ترکم گفتم که یک شویی در یوتویوپ هست در مورد یکی از بازیکنان ایرانی که به زبان ترکی استانبولی می خوانند و پرسیدم که آیا می تواند کامنت های ترکی پایین آهنگ را برایم ترجمه کند. دوست ما پرسید: در مورد کیست. مِن مِن کردم و گفتم یک بازیکن در ایران هست به نام علی دایی، که یک دفعه پرید وسط حرفم که آها می شناسمش. همان که آلمان بازی می کرد... خر کیف شدیم :)
7- این درس اقتصاد سنجی هم بد مصیبتی است! مدت ها بود که شکل انتگرال از ذهنمان خارج شده بود. در حال حاضر چند روز از هر هفته این جانب و همسرش صرف حل تمرینات هچل هفت این درس می شود. به هر حال ما که این درس را پاس می کنیم اما دوستان اقتصادی یک فکری به حال دنیای خودشان بکنند.. این جوری نمی شود زندگی کرد.
8- باید وبلاگ خوانی را تعطیل کرد. این را برای خودم گفتم نه برای شما..
7 comments:
weblog-khoni ro age khasti tatil kon, vali weblog-nevisi ro hargez
^_^
"عده ای چینی از خدا بی خبر و آمریکایی از همه جا بی خبر" شاهکار بود! سریعاً مالمکیت معنویشو ثبت کن.
وبلاگ نویسی رو یه وقت تعطیل نکنی ها که اگه بکنی وبلاگ خونی ما هم نیمه تعطیل میشه
من دستور کیک پنیر رو از اینجا پیدا کردمhttp://nikat.blogspot.com/2008_01_01_archive.html
می تونین با کمک تاج سر گرامی درست کنین. اگر هم نخواستین می تونین یه سفر با تاج سر گرامی بیاین شیکاگو من براتون درست میکنم.
سلام، منظورت از شاگرد دكتر كيه؟ از كجا گرفته؟
agha ki pazireshe khoob gerefte?
shoma ham gire econometricsin, ma kolle hafteye pish emtehane take home dashtim...
salam.man daneshjoye mohandesi computeram.mikhastam bebinam mitinid to projam komakam konid.mamnon
Post a Comment