از کنار مطب دوست پزشکم می گذشتم. از پنجره نگاهی به داخل انداختم. دعا کردم کارش رونق بگیرد و بیمارانش خیلی زیاد شوند. بعد فکر کردم که مردم آلبانی را هم دوست دارم و این دعای جالبی نیست.
فکر کردم اگر در ازای زیاد شدن هر یک مراجعه کننده به مطب دکتر و رونق حاصل از آن (f(x تا خوشحال شوم که در آن x تعداد مریض دکتر است و از سوی دیگر، اگر به ازای هر یک عدد مریض اضافه در آلبانی (g(y تا ناراحت شوم که y تعداد کل مریض ها در آلبانی است، دعا کردم خدا این دو تابع را برابر کناد! آمین :)
8 comments:
The number of patients of Albany can remain the same, and the number of your friend's patients can grow!
It's a matter of reputation :-)
این گزینه رو هم حتما با خدا مطرح می کنم!
این نوشته خدا بود!
Chera inja hame chi pichide hast?
ایوب آقا یه بار میگفت:انشا الله تو دنیا هیچ کس مریض نباشه و مردم فقط واسه چکاب پیش دکتر برن
chera 2a nakardi f(x)-g(x) maximize beshe?
Na ehsan, f(x) moshtagh e oon chizi hast keh too zehn e to'e!
"اگر در ازای زیاد شدن هر یک مراجعه کننده به مطب دکتر و رونق حاصل از آن (f(x تا خوشحال شوم "
raast migi! :p
Post a Comment