Monday, February 09, 2009

زندگی و مردگی

1- ام روز خبر فوت یکی از هم کلاسی های دوران دبیرستانم را شنیدم. شاید در 4 سال دبیرستان کلا با 50 نفر هم کلاس بوده باشم و تا حالا خبر فوت 3 نفر را شنیده ام. دو تایشان در تصادف رانندگی. یادم هست که اولین شان را که شنیدم چند روزی به شدت ناراحت بودم. ام روز چند ساعتی ناراحت بودم... دنیای غریبی است.

2- فکر می کنم "سه نفر" عدد بزرگی است. بعد با خودم می گویم فرض کن به صورت میانگین آدم ها 70 سال زندگی کنند. اگر همه چیز را ساده فرض کنیم به این معنی است که نرخ خروجی یک هفتادم است. یعنی در یک جمعیتی که از هر سنی آدم وجود دارد یک هفتادم شان هر سال می میرند. اگر ساده نگاه کنیم باید بگویم که اگر میانگین سن دوستان تان 35 باشد هر سال یک هفتادم شان را از دست می دهید. شاید فکر کنید آن چنان هم دنیای غریبی نیست. این طوری فکر کنید از لیست اورکات یا فیس بوک تان هر سال یک هفتادم شان حذف می شود. من به لیست خودم نگاه می کنم. سیصد و خورده ای آدم. یعنی اگر میانگین سن حدود 35 بود، هر سال پنج نفر؟!.. اگر خوشحالید که دوستان کمتری دارید و تعدادشان از 50 بالاتر نمی رود باید بگویم در هفت سال آتی شاهد مرگ 5 نفرشان خواهید بود؛ به شرطی که خودتان زنده بمانید! یک بار دیگر به عکس دوستان نگاه کنید و ببینید برای سال آینده کدام ها نباشند کمتر ناراحت می شوید؟.. دنیای غریبی است.

3- این ها را ول کنید بگذارید از زندگی بگویم: زندگی پر هیجانی است. خودمان را جای کسی بگذاریم که در دنیای بزینس کاملا موفق شده. شرکت بزرگی زده، یا رستوران زنجیره ای زده یا هر کار موفق دیگر. از آن جالب تر این که سه خانه بزرگ در بهترین جاهای شهر دارد... یا یک تصویر هوس انگیز دیگر: استادی شده ایم در یکی از بهترین دانشگاه های آمریکا که هر سال سه تا مقاله خوب می نویسید و همه می شناسندش... یا مشاوری شده ایم بزرگ. بگو مثلا اولین و مهمترین مشاور شرکت مایکروسافت که مایکروسافت قیمت کالاهیش را فقط با مشورت ما تعیین می کند... به هر حال یادم نرود حرف قبلی: با سرعتی که گفتم قرار است دوستانم را از لیست ها پاک کنم و در همان حوالی خودم هم پاک می شوم... و با گذشت عمر بر سرعت پاک کردن افزوده می شود... حالا کدام یک بیشتر ارضایم می کند: شهرت، ثروت، مقام، مقاله، احترام... راستش هیچکدام... دنیای غریبی است.

4- والعصر ان الانسان لفي خسر الا اللذين آمنوا وعملوا الصالحات وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر.. کاش واقعا می دانستم که معنی این یک خط چیست... هربار که می خوانمش غریب تر به نظر می آید و غریب تر به نظر می آیم...

پ.ن.1: انتظار ندارید که اثبات ریاضی مباحث در appendix آمده باشه که؟ :)
پ.ن.2: این نوشته هایم به قول این جایی ها شده pain in the as-s!.. فعلن شما را به "صبر" توصیه می کنم!!

3 comments:

Anonymous said...

khoda begam chi karet nakone . . .

man unvaghti ke a distributione sharif e Poisson ashna shodam, kheili vaghta hamin fekr ro mikonam . . .badbakhti ine ke hafeze ham nadare yani be hichi rabt nadare . . .hamin joori yoho

Anonymous said...

ino khundi ?
http://iranstp.persianblog.ir/post/77

Anonymous said...

يك چند به كودكي به استاد شديم
يك چند به استادي خود شاد شديم
پايان سخن شنو كه ما را چه رسيد
از خاك برآمديم و بر باد شديم