دارم بخشی از برنامه های کنفرانس رو می ریزم. هر روز سه تا زمان یک ساعتی برای میزگرد در مورد مسائل مختلف وجود داره که همزمان در هفت تا سالن برگزار می شه. میزگردها بین زمان هایی است که به ارائه مقاله ها اختصاص پیدا می کنه.
روبرتا می گه که «قرار شده در زمان میزگردها که مردم وقت بیشتری دارند یک سالن را اختصاص بدهیم به بچه های یکی از دبیرستانهای ایالت نیومکزیکو که تفکر سیستمی می خونند تا هر کدام در ده دقیقه یک ارائه داشته باشند. چون دوست داریم مردم هم به آن سالن بروند میزگردهایی رو که در این ساعت می گذاری طوری انتخاب کن که ضربه ای به این برنامه نزنه.»
می پرسم: «مثلا چه جور میزگردهایی رو در این زمان بذارم.»
یک نگاهی به لیست می کنه و می گه: « نمی دونم. طبیعتا اون هایی که حدس می زنی علاقه مندانش علاقه ناچیزی به "آموزش بچه ها" داشته باشند.» من هم گفتم: «آها.. شبیه میزگرد کاربرد سیستم داینامیکس در مسائل نظامی ... این جور آدم ها به بچه ها علاقه ای ندارند!»... روبرتا لبخند مرموزی می زنه.
No comments:
Post a Comment