Monday, September 28, 2009

درس دادن نوید، مر کلاس را

هفته پیش، قضا امر کرد مولف این سطور را، جام زهر نوشیدن و ردای آموزگاری پوشیدن و برتدریس و تعلیم دروسی چند کوشیدن، که جناب "جورج" آقا، که معلم اصلی دروس اند، برای کسب پولی چند، رفته بودند اسکاتلند! درس اول، درس آمار بود و تفهیم این موضوع که "متغیر مستقلی" هست و "متغیر وابسته ای"، و اولی بر دومی اثر می گذارد، چنانچه خوردن بر سیرشدن بیانجامد:

اولی بر دومی تاثیر کرد ............................ دومی از اولی تغییر کرد!

درس دوم، درس سیستم بود و تفهیم این موضوع که کدام شیر حرام خورده ای گفته است که "متغیر مستقلی" هست و "متغیر وابسته ای"؟ این ها جفنگیاتی است که با برنامه ای از قبل طراحی شده در مغز شباب نگون بخت فرو کرده اند! و هر چه هست نظام علت و معلولی "لوپی" است و لاغیر. اگر این یکی آن یکی را اثر گذاشت، آن یکی، کمی زودتر یا کمی دیرتر، این یکی را جبران خواهد کرد. چنانچه خوردن به سیرشدن می انجامد و سیرشدن از خوردن می کاهد و هر آن کس بر وجود "تاخیر" در این نظام واقف نبود، شکم اش overshoot می کند!

اولی بر دومی تاثیر کرد ............................ دومی رفت و صباحی دیر کرد
ملتی ناگاه از حول حلیم ............................ عزم افتادن درون دیگ کرد

حالی، کلاس ها را با زور جزوه آقا حکیم جورج آقا و کتاب و اینترنت مرور کردم، و تا پاسی از شب بیداری کشیدم و مهیا شدم به پاورپوینتی (powerpoint) با اسلاید های فراوان و انیمیشن های افتان و خیزان که نسل جدید نسل "آی فون" است و استاد باید هم زبان شان باشد. جزوه ای هم به کنار گذاشتم برای فردایش که قبل از رفتن به کلاس آمار بخوانم که از کمک استاد شنیده بودم که آن ها را سوالاتی عظیم محتمل است در باب "آر اسکوئر" (R2)، لعنت ا...! ما در محضر اساتید بزرگوارمان آنقدر از آر اسکوئر درک کرده ایم که گلیم خود آب بکشیم، پای خود به اندازه همان گلیم آب کشیده دراز کنیم و اگر مسئله ای افزون بر آن باشد، حالی است که به سان آن زیباروی در گِل گیر کنیم و ناگزیر به ابزار سَنبل چنگ زنیم. و سلفا فن تدریس و ابزارهای مورد نیاز آن چون سنبل کردن را از لازمات هم دانسته اند چنانکه فقط در آن صورت است که نمود عالِم و حقیقت آن به وحدت رسد.

در جوانی، عالِمی تنبل نمود ............................ در کلاس درس مستاصل نمود
عالمی دیگر ندایش داد: ای خاکت به سر ................ رو به چین و آمریک و نیل رود!
تا بیاموزی تو فن درس را .............................. هر که تدریس اش بد است او خُل نمود
رفت و بعد از قرنی آمد در کلاس ....................... هر سوالی شد، قشنگ، سنبل نمود!

البته فن درس دادن قسمتی است از کل ماوقع درس دادن. ماوراء فن تدریس و تعلیم، فن ندادن آن چه است که در عرف به سوتی مشهور شده است، که علما این دو را هم لازم و ملزوم هم دانسته اند.

و اشرف سوتی ها باز ماندن زیپ شلوار استاد است که این امر حاشا که اولین نکته ای است در مورد استاد، که با چشمان تیزبین حاضران مکاشفه شود. عالمی که زیپی باز گذارد مایه تفریح لیالی یکشنبه طلبه های جوان را فراهم کرده است و هر چه عالم بی نوا سالیان بعد را در پاک کردن چنین خاطره ای از ذهن آن ها بکوشد، جهدش به سان آب در هاون کوبیدن خواهد بود و دریا به ماست دوغ کردن! علمای عظام گفته اند زیپ خود بسته نگاه داشتن بسی آسان تر از زبان خلق بسته داشتن است. و هم چنان گویند برای عالم کم حافظه، همان به که هیچ از قوت و شرب نخورد و ننوشد تا بتواند زیپ خود، شبانه روز، بیست و چهار ساعت بسته دارد.

و الحمد الله، که کلاس ها به سلامت گذشتند و هنوز از هفته چند روزی مانده بود که هر دو کلاس جورج آقا را تمام کردم و این یادداشت نگاشتم.

7 comments:

keyvan said...

woooaaah, aaaali

Sir Thomas said...

=)) =))

Maziyar said...

Khoda ghoavvatat dahad ostad!

Behnam said...

karet kheili doroste.

محمد حسین حسینی said...

آقا شعرها از خودته؟
ضمنا هر کی اون بیت
اولی بر دومی تاثیر کرد دومی از اولی تغییر کرد

رو بخونه فکر میکنه همه آمار به همین سادگیه
خلاصه علم آمار رو نابود کردی رفت !!!

Unknown said...

آقا نویدی، ترکــــوندی برادر!!!
دست مریزاد

Unknown said...

I really enjoined :))