Saturday, December 25, 2010

تو یک روز رفتی سنگال... ما پنج سال است

متکی... شلوغ‌اش کرده‌ای که چه بشود؟ مگر دنیا بی‌حساب و کتاب بود؟... حالا که نوبتِ دفاع از خود شده با توپ پُر آمده‌ای وسط... یک عمر است که می‌گوییم که شما و آقایان‌تان آبرو برای‌مان نگذاشته‌اید و هر روز در هر محفلی که حرفی از ایرانِ امروز است سرافکنده شده‌ایم... پنج سال، ما را هر روز به سنگال بُردی و عزل کردی... دستِ آقایت ببوس، که دستِ کم گذاشت در این دنیا کمی بچشی از آنچه چشاندیدمان...

و تو نیز غصّه نخور که آن که تو را "مورد سنگال" قرار داد، روزی سنگالیده می شود؛ اگر خدا بخواهد...

1 comment:

Amir said...

زنده باد نوید عزیز
حرف دل ما زدی