Sunday, January 30, 2011

این روزها

یک ماهی هستش که بازدهی ام پایین بوده. کلا مقاله و کار جدیدی نتونستم تعریف کنم و کارهای قبلی هم خیلی پیشرفت نکرده اند. فکر می کنم دلیل اصلی اش خستگی کار زیاد در سال گذشته میلادی باشه. تعطیلات بین دو ترم رو تعطیل نکردم و فکر می کنم الان نتیجه عکس داده. برف های پشت سرهم و هوای سرد این جا هم خیلی خسته کننده شده. احساس می کنم که به یک مسافرت خوب در کنار سواحل قناری(!) نیاز دارم. زمان دفاع تزم هم چند ماهی عقب افتاده؛ به خاطر درگیر بودن استاد راهنما با مسائل دیگرش و به هر حال مسئله ویزا و بازار کار من...

نیوشا مثل همیشه مهربان و حامی در کنارم هست... این ترم، برای سومین بار درس می دهد (درس متدولوژی) و به مراتب بیشتر از من زحمت می کشد. شاگردهای اش هم از کلاس اش راضی اند و هر ترم کارش را بهتر انجام می دهد... باید هر دو این آخرین مراحل درسی را هم مقاومت و مدیریت کنیم. دیروز اپریل، یکی از دانشجوهای قدیمی دکتری، دفاع کرد، بعد از فکر کنم ده یا دوازده سال. نمی توانم تصورش کنم...

2 comments:

آرش said...

مرغ زیرک گر به دام افتد تحمل بایدش

shaqayeq said...

yup. u need some fresh air, just leave PC and coffee for a while :)