فردا دوباره روز رُفت و روبِ آفیس هستش. همکاران، از دو هفته قبل برنامه ریزی کرده اند و مطمئن شده اند که من اون جا خواهم بود! قراره سه چهارنفری حسابی جارو بکشیم. جالبی اش اینه که هفته پیش هم من و نیوشا خونه رو حسابی تمیز کردیم، تا برای مادر و پدرم که دی روز رسیدند آلبانی آماده بشه. شستن شیشه ها واقعا کار صعب العبوری بود! باید از این ور و اون ور بالا می رفتم... آن هم شیشه های پنجره ما که سنگین اند و تالاپی می افتند پایین... حالا فردا نوبت شیشه های آفیس هستش. قرارمان با همکارها این است که آفیس را تند تند تمیز کنیم. دلایل دارد البته.
نگفته بودم؛ یک سال پیش توی آفیس، موش داشتیم. همکارها متوجه شده بودند جناب موش روی میز بنده دسشویی فرموده اند! خلاصه به ما اطلاع دادند که اون چیزهای کوچولوی سیاه که لیوان ات را روی اش گذاشته ای، گرد و خاک نیست... البته که من کلی برآشفته شدم: به نظر من این عمل جناب موش، نه تنها غیر بهداشتی بود، که اهانت آمیز هم بود! این بود که موش را زنده دستگیر کردیم. بعد هم یکی از همکاران محترم برای این که مطمئن شود که موش زنده می ماند آن را داخل نایلونی پیچیده بود و سر نایلون را گره زده بود و در سطل آشغال بیرون آفیس گذاشته بود تا مسوول نظافت آن را ببرد! باور کنید... بعد هم طبیعتا موش از توی آن نایلون در آمده بود و دوباره به اتاق ما برگشته بود و دوباره بر میز کار ما ...یده بود! این بار به نظر خودم علاوه بر غیر بهداشتی بودن و بی ادبانه بودن، رفتار موش مربوطه به نوعی دهن کجی هم بود! این بود که این بار که گرفته شدند فورا تقدیم مقامات مسوول ساختمان دانشگاه گردیدند!
خلاصه فردا قرار است به رُفت و روب آفیس بپردازیم...
2 comments:
;) khosh begzare tamizi.
agha kolli cheshmet roshan.
Post a Comment