Wednesday, May 09, 2012

در ارتفاع چندصد پایی، صورتِ من به صفحه کامپیوتر چسبیده است!


1- آقای راننده تاکسی، برنامه رادیویی مورد علاقه اش را به هم صحبتی با منِ مسافر ترجیح می دهد. به جز صدای آن برنامه که نمی دانم به چه زبانی است، صدای بی سیم آقای راننده هم به گوش می رسد. صدای غیر ممتد؛ یک چیزی می گوید؛ قطع می شود و دوباره یک دقیقه بعد یک حرف دیگر می زند. پیداست به راننده های مختلف امر و نهی می کند که از فلان جا مسافر بگیرند و به فلان مقصد بروند. ساعت، چهار و چند دقیقه صبح است و بار و بندیل به بقل به فرودگاه می روم. 

2- فرودگاه ام. این کلمه فرودگاه هم برای این "جای"، عین عدم عدالت در دنیای امروز است. اصلا مگر این طور نیست که از این "جای" عده ای هواپیما "عروج" می کنند و عده ای "فرود" می آیند. پس چرا این جا را زده اند به نام آن ها که فرود می آیند و شده فرودگاه. تازه اش هم، طبق آمار، هواپیماهایی که عروج می کنند بیشتر از آن هایی است که فرود می آیند، مخصوصا در ایران! پس اگر هم بنا به اسم گذاری است باید بر طبق نظرِ اکثریتِ هواپیماهایِ عروج کننده باشد و نه اقلیتِ ضعیفِ فرود آینده. 

3- ما، مسافرین محترم، مثل بچه های خوب نشسته ایم در هواپیما. هواپیما هنوز در هوا نیست. خانوم مهماندار با ایماء و اشاره با ما حرف می زند. قرار است اگر هوا ماندیم که ماندیم، ولی اگر سقوط کردیم از این نقاب های پوزه دار بزنیم. بعد هم اگر سقوط کنیم، و زیرمان دریایی، دریاچه ای، یا رودی باشد، این بالشتکِ صندلی هایمان عزیز می شوند و باید در آغوش بگیریم شان. صندلی های نگون بخت که حالا، حداکثر، نشیمن گاهِ مسافرین محترم را تحمل می کنند، حتما برای عزیز شدن لحظه شماری می کنند.

4- هواییم. در ارتقاع چندصد پایی! (نمی دانم چندصد پا چقدر است، ولی از گفتن اش احساس بالا بودن دست می دهد.) پروازم مالِ شرکت دِلتاست. پس می توانم به جز آب میوه، یک شیرینی ساده هم تقاضا کنم. لپ تاپم را بازکرده ام. خانومِ جلویی، صندلی اش را به حالتِ لَم دادن درآورده و در نتیجه صورتِ من الان به صفحه کامپیوترم چسبیده است. چشمام چپ شده اند. دارم، در این هیری ویری، وبلاگ می نویسم؛ درباره راننده تاکسی و امر و نهی کردن آقای بی سیم، عدم عدالت در نام گذاری فرودگاه، نقاب های پوزه دار و عزیز شدن آنچه که یک روز جای نشمین گاه مان است و روزی دیگر می تواند صمیمانه در آغوش مان جای بگیرد. یک چیزهایی هم می نویسم در مورد این که چه می نویسم در این ارتفاع چند صدپایی. اگر آپلود شد بدانید نیازی به استفاده از نقاب های پوزه دار و بقل کردن بالشتک صندلی ها نشد!

2 comments:

Ahmd said...

وقتی هواپیما خریداری میشه اول فرود میکنه، بعد یکسری از اونها که عروج میکنن دیگه فرود نمیان

بنابراین تعداد هواپیماهای فرودی همیشه بیشتر از عروجی هست و خیلی هم بی عدالتی نیست، ضمن اینکه همیشه باید اول فرودی باشه تا عروج انجام بشه

لیشام said...

خیلی خوب بود نوید جان :) اول صبحی شنگولیدی‌مان