Wednesday, September 19, 2007

اوهمه تلاشش را می کند

آقا و خانوم با هزار مکافات از کوبا برای دیدن دکتر «هاوس» آمده اند.

صحنه اول: خانوم روی تخت بیمارستان دراز کشیده و در حالی که به شدت ضعیف شده، مغرورانه، به پرستار می گوید: «همسرم خیلی خوب است. او همه چیز بلد است. بلد است کامپیوتر درست کند، ماشین تعمیر کند... همه چی.. هر چی خراب بشود درست می کند. .. فقط این وسط من هستم که هر چه سعی می کند خوب نمی شوم... ولی... ولی اوهمه تلاشش را می کند...»

صحنه دوم: خانوم قلبش از کار ایستاده و دکتر«هاوس» ناامید است. آقا دستهایش را به هم گره کرده و زانو زده. چشمهایش خیس خیس است و آرام دعا می کند. دکتر«هاوس» به آقا می گوید: «نمی دانستم به خدا اعتقاد داری.» آقا می گوید: «اعتقاد ندارم.. ولی می خواهم هر کاری... هرکاری که از دستم برمی آید برای سلامتی خانومم بکنم...» و گریان، به دعا ادامه می دهد. دکتر به او نگاهی می کند و به راهش ادامه می دهد.

عکس دکتر هاوس از این جا

1 comment:

JUYBAR said...

سلام نویدجان
یه سوال داشتم
این مشکل راست به چپ نویسی بلاگ اسپات رو چطور حل کردی
من هر کاری میکنم نمی تونم درستش کنم
موفق باشی