داشتم ظرف می شستم و بر ایام رفته غفلت می خوردم (همین جوری چون یک کم هم قافیه بشه!) که به ناگاه تاج سر گرامی بانگ معروفش را سرداد که «اِاِاِا...». قدیم ها فکر می کردم این بانگ به معنی ظهور جن یا دیده شدن یوزپلنگ در این حوالی است، اما با افزوده شدن بر تجربه تاهل دریافتم چنین بانگی به این معنی است که تاج سر گرامی نکته ای را که فراموش کرده بودند به یکباره به یاد آورده اند! من هم طبق معمول مو بر تنم سیخ شد و سریع با همان دستان کفی خویش سعی کردم ابتکار ظرف و ظروف را که در آسمان و زمین معلق بود دوباره به دست بیاورم! بعد از بازگشت آرامش در جواب به نگاه حیران من گفتند: «دیدی چی شد؟ ما هنوز سبزه نذاشتیم!» خلاصه ما هم با یک «اِاِاِاِ...» مردانه همراهی کردیم!... جالب بود.
دو تایی سریع دست به کار شدیم و فاز اول سبزه گذاری را تکمیل کردیم. امیدواریم که برسد، هرچند بیش از خود سبزه، فرآیند روییدن سبزه لذت بخش است. حالا فوقش سه چهار روز دیر می شود.
این پست را هم نوشتم که دوستانی که مثل ما فراموش کرده اند بشتابند. دستورالعمل کوتاه و کاربردی درست کردن سبزه را هم که پارسال «مانا» نوشته بود می توانید از این جا بخوانید.
1 comment:
وای این نوشته محشر بود!!! مردم از خنده!
Post a Comment