Tuesday, March 18, 2008

انتخابی سخت تر و لازم تر

حتی در صورتی که انتقادات زیادی به نحوه برگزاری انتخابات داشته باشیم، نمی توانیم کتمان کنیم که این نتایج آن هم در آخرین روزهای سال 86 تا حدود زیادی دورنمای روشنی از سال 87 و حتی سال های آتی نشان می دهد.

با توجه به نتایج، به روشنی تفکر خاصی امور مملکت را به صورت کامل به دست می گیرد. برای روشن تر کردن چشم انداز می توان به افراد کلیدی جمع نگاه کرد: آقای لاریجانی با دایره سلایق خاص خود که در آن برنامه هویت و برنامه کنفرانس برلین می گنجد یکی از این افراد است. سیاست ایشان در مورد برنامه هسته ای مصلما دلیل اصلی حمایت مردم از ایشان بوده است و ادامه چنین سیاست هایی حتی در صورت تشدید تهدیدها با رای به ایشان از مجلس خواسته شده است. رای قابل ملاحظه آقای حدادعادل هم گواه دیگری بر این ادعاست. مردم نشان دادند که اصلا با رفتار ایشان در انتخابات مجلس ششم که منجر به خروج نماینده دیگری و ورود ایشان شد هیچ گونه مشکلی ندارند و آن را از حافظه خود به طور کامل پاک کرده اند.

رای بالای آقای «آقا تهرانی» هم با جمله معروف "اين نكبت‌ها (اصلاح‌طلب‌ها) را مثل دستمال كاغذي كه باهاش پشت بچه‌ها را تميز مي‌كنند و مي‌اندازند اون ور، بياندازيد اون ور. خودتان هم نروید آن طرف" گواه بر تایید ایشان توسط اکثریت بوده است. سیاست آقای «مطهری» هم در رابطه با جداسازی آقایان و خانوم ها در دانشگاه با رای بسیار بالای ایشان توسط مردم مهر تاییدی گرفت. از همه این موارد روشن تر، انتخاب آقای روح الله حسینیان است که می تواند به تنهایی تصویر دقیقی از آینده بسازد و نیازی به توضیح اضافه ندارد. حال، صرفنظر از این که موافق یا مخالف آرا باشیم، گریزی از پذیرش آن نداریم و طبیعتا دایره اختیار ما برای سالهای آتی تنگ تر شده است. در این میان عکس العمل ما از سه حالت کلی خارج نیست:

اگر رای ما تناسب زیادی با نتایج نهایی داشته باشد طبیعتا از وضعیت پیش آمده خوشحالیم و می توانیم نهایت استفاده را از روی کار آمدن نمایندگان بکنیم. تصویر مطلوبی که در ذهن داشته ایم در حال ساخته شدن هست و می توانیم با تمام توان در راه ساخت آن بکوشیم. طبیعتا انتقادهای ما از نمایندگان به این محدود خواهد شد که چرا مثلا خدای ناکرده آقای حسینیان نرمش نشان می دهد و رفتار گذشته شان را ادامه نمی دهند.

اگرهم رای نداده ایم در واقع به میانگین رای سایرین پاییبند بوده ایم و راه "هر چه که بقیه برای مان تصمیم بگیرند قبول می کنیم" را برگزیده ایم. پس منطقا حالا باید خوشحال تر از گروه اول از اتفاق پیش آمده نهایت لذت را ببریم. احتمالا از رای ندادنمان هدفی داشته ایم که حالا به آن هدف رسیده ایم. پس من هیچ دلیل مبنی بر غر زدن و انتقاد کردن در این گروه نمی بینم.

اگر هم جزء گروه سومی باشیم که رای مخالف داشته ایم، حال مخیر به انتخاب میان یکی از این سه ایم: 1)"پذیرش تصویر ارائه شده از آینده "، 2) "تلاش برای تغییرات بلندمدت تر و صرفنظر از آینده 4 ساله (به صورت میانگین چیزی بیشتر از 20 درصد از عمر باقی مانده مان)" و 3) "مهاجرت". تصور من این است که برای افرادی که در این گروه هستند هر یک از این انتخاب ها، انتخاب سخت و نامطلوبی که با ریسک زیاد همراه است. اما توصیه شخصی ام به این دسته، وقت تلف نکردن و انتخاب شجاعانه بین این سه است. دوستان زیادی در این گروه می شناسم که هنوز نمی دانند چه می کنند. این انتخابی سخت تر و لازم تر از انتخابات مجلس است.

پ ن 1. امیدوارم از این نوشته بی احترامی به نظر گروه های اول و دوم برداشت نشود. بیشتر هدفم تشریح وضعیت بود و نه انتقاد.
پ.ن 2. دیروز به همسرگرامی می گفتم که اگر مثلا آقای مطهری 10 سال زودتر وارد مجلس شده بود الان ممکن بود ما همدیگر را نداشته باشیم. خیالش هم آزاردهنده بود.
پ ن 3. دوست نداشتم آخرین نوشته سالم بوی تلخی بدهد. سال بعد را با پست شیرین تری شروع می کنم و می بندم!

8 comments:

Anonymous said...

و آنگاه که همگان به یک نتیجه واحد رسیدند زمان تغییر فرا رسیده است
اندکی صبر سحر نزدیک است...

Anonymous said...

نويد جان سلام
انصافا خوب مي نويسي و خو ب مسائل را تحليل مي كني
اما به نظر من اگه از تهران صرف نظر كنيم ما بقي جاها تقريبا اصلاح طلب ها هنم روي كار امده اند و به نظر مي رسد مجلس متعادل تري نسبت به مجلس هفتم داشته باشيم منم بااين عبارت كه اندكي صبر سحر نزديك است موافقم

navid said...

دوست بی نام- هیچ وقت همگان به نتیجه واحد نمی رسند! تئوری نده لطفا!

Anonymous said...

سلام. خوب بود اما من فكر ميكنم مردم به اين انديشه ها راي ندادن بلكه به يك ليست راي دادن (اگر بپذيريم كه واقعا راي مردم همين بوده!)بنابراين اين راي لزوما به معناي تاييد حرف آقاتهراني يا انديشه مطهري نيست. هر چند نظرت رو راجع به تصميم گرفتن قبول دارم.

Anonymous said...

سلام آقا نوید. سال نو شما مبارک. ببخشید ولی چرا یک چیزی می نویسید که آدم حالش گرفته بشه؟
من توی دانشگاه فعلی (تهران) با حدود 20 نفر از دوستان در باره انتخابات صحبت کردم. یک نفرشون هم رای نداده بود. توی محل کارمان هم با حدود صد نفری صحبت کردم. فقط 2 نفر رای داده بودند. در بین اقوام هم هیچ کس رای نداده است. این چه جور اکثریتی است که ما نمی بینیم. قسم می خورم که این عین حقیقت است. آن دو نفری هم که رای داده بودند گفتند ما می خواستیم به یک نفر (از بین 30 نفر)‌رای بدهیم که دیدم=یم از بالا فرمودند لیست را تا آخر بنویسید. ما هم همه کسانی که در آن لیست بودند نوشتیم.
باور کنید کمتر از پنچ در صد از رای دهندگان از اندیشه های آقای مطهری اطلاع داشته اند و یا از سابقه آقای حسینیان آن چیزی که من از نزدیک دیدم این بود که به خاطر کمی امید به بهتر شدن شرایط اقتصادی و به خاطر شوری که در تلویزیون ایجاد می کنند درصد کمی رای داده اند.
مردم جاهلیت 23 سال از نزدیک رفتار یک معصوم را دیدند آدم نشدند نمی شود انتظار داشت با چند سال اصلاحات یک دفعه همه چیز گل و بلبل شود.
باز هم ببخشید که یک نوشته تلخ نوشتم. سال خوبی داشته باشید.

Anonymous said...

راستی یادم رفت. روز رای گیری با چند تا از دوستان شریفی در اصفهان و مشهد هم صحبت کردم. اینقدر عصبانی بودند از رد صلاحیت ها که کارد میزدی خونشان در نمی آمد. این دوستان که قبلا سنگ هم از آسمان می آمد رای می دادند می گفتند اگر هر عواقبی داشته باشد باز هم این دوره رای نمی دهند.
به هر حال
فقط می شود امید داشت. امید وارم نسلهای آینده ما زندگی شاد تر و آزاد تری داشته باشند.

navid said...

be saeed va siavash: man nagoftam mardom be andisheh haaie Motahhari va Hosseinian "Agahaaneh" rai daadand... Vali haghighatash in ast keh RAI daadand.. shaaiad nemidaanestand keh be haakem shodan e in andisheh haa rai midahand.. Agahaneh iaa naa aagaahaaneh rai daadan chizi az natijeh ie rai giri kam nemikonad.

Anonymous said...

be aghaaie Borhan
be nazaram daghighan nokteie asli ine ke chon ra' nadadim in andishe haa entekhab shodan....pas maa ham be andaazeie kasaani ke az andishehaaie onna khabar daashtan to natijash sharikim....