Tuesday, June 24, 2008

یادداشت های بین راهی (2) - از خوردنی های شنبه و یکشنبه و دوشنبه

شنبه شب، علیص برای شام منزل دوستانش علی و مریم دعوت بود؛ زوجی ایرانی که فکر می کنم هفت سالی بود که آمریکا بودند. با یک زنگ به منزل صاحبخانه, ما (محمد رضا و من) هم خودمان را دعوت کردیم. آن هم نیم ساعت قبل از شروع مهمانی! عموما مهمانان زوج های جوان بودند و جمع در مقایسه با سایر جمع های ایرانی مذهبی تر بود. غذا هم که اساسی چسبید! خورش بادمجان به خصوص :) ضمن این که با دوستان جدیدی هم آشنا شدم. با علی (صاحبخانه) که صحبت می کردم فهمیدم عمران شریف بوده و جزء هم دوره ای های من بوده و الان در یک شرکت ساختمان سازی در نیویورک مشغول است.

یکشنبه ظهر من و محمدرضا ناهار چینی خوردیم. علیص نبود چون رفته بود به رستا که در حال اسباب کشی بود کمک کند. رستا از دوستان قدیمی من است که در دانشگاه کلمبیا روابط بین الملل خوانده است ولی در یک شرکت کار فاینانس می کند. اسباب کشی رستا به طرز بامزه و عجیبی به هم خورد. بعد من و محمدرضا برای کمک به رستا در پس دادن ماشین کرایه ای به سراغش رفتیم. بعد هم یک قهوه ای خوردیم و صحبت کردیم. رستا به طور کل از کارش در شرکت فعلی راضی بود.



یکشنبه عصر با علیص رفتیم کافی شاپ معروف "لالو" در خیابان 83. علیص توضیح می دهد که معروفیت کافی شاپ به دلیل فیلم "You've got Mail" است که قبل ها در این جا بازی شده. کیفیت خوردنی های کافی شاپ هم به شدت بالاست. من یک مجموعه سفارش می دهم که یک کیک شکلاتی دارد و یک بستنی وانیلی رویش. به همراه یک قهوه. علی که ناهار نخورده است ساندویج سفارش می دهد. البته سرویس های این کافی شاپ به همین ها هم ختم نمی شود و انواع خوردنی های خوشمزه دیگر هم دارد که گویا علی همه را قبلا امتحان کرده! تنها مشکل کافی شاپ شلوغ بودنش است. به هر حال امتحانش به همه توصیه می شود.

دوشنبه ناهار با کامیار قرار داشتم. روبروی شرکتی که الان به عنوان کارآموزی کار می کند. کامیار در حال گرفتن فوق مهندسی مالی است. شرکتشان در یک ساختمان خیلی خفن بود. همه شان لباس رسمی آستین بلند می پوشند اما به جز در زمانی که با افراد بیرون سازمان جلسه دارند، کراوات نمی زنند. اصولا خیلی از شرکت های این جا دیگر از خیر کراوات گذشته اند! ناهار هرکدام یک ساندویج گرفتیم و یک ساعتی صحبت کردیم. دیدن کامیار بعد از دو سال خیلی خوب بود.

No comments: