Thursday, September 25, 2008

کمی تلخ، کمی شیرین

1- دلم گرفته بود. حرف هایش تمام شد. محافظ آمریکایی دید من را، که کاغذی دستم هست و نزدیک می شوم. گفت: «آقا، شما نمی توانید این را بدهید. روشن است؟» گفتم: «آره». بعد لحظه ای که می خواست سالن را ترک کند بلند صدایش کردم: «آقای احمدی نژاد». برگشت. از دومتری و از میان محافظ ها و جمعیت نامه ام را دادم. گفتم «حتما بررسی کنی ها». قول داد. پرسید «آدرست را نوشته ای؟» گفتم «آدرس و شماره تلفنم در نامه هست.» کارم تمام شد ولی دلم هنوز گرفته بود.

2- به مسعود و علی می گفتم که بچه که بودیم می گفتیم دنیا را عوض می کنیم. بزرگ که شدیم گفتیم مملکت را درست می کنیم. بعدها فهمیدیم که حتی به اندازه تغییر وضعیت یک نفر هم قدرت نداریم... شاید این تمام کاری بود که از من برای کامیار برمی آمد. مسافرت به نیویورک برای دادن این نامه. نامه ای که نمی دانم چه قدر تاثیر داشته باشد... می گویند که وقتی که هاجر برای آب بین صفا و مروه هروله می کند آب در زیر پای اسماعیل می جوشد. حرکت هاجر تمام تلاشی بود که او می توانست بکند و انجام داد و خدا خواست که در جواب این تلاش یا هر چیز دیگر آب بجوشد... هنوز دلم گرفته است ... شب، خانه علی ماندم.

3- ام روز از یک جهت روز بدی نبود. تصویر دقیق تری از محبوبیت احمدی نژاد در میان ایرانی های مقیم آمریکا گرفتم.
خیلی ها را دیده ایم که احمدی نژاد را متهم می کنند که چون در سفرهایش در آمریکا در جمع های دیپلماتیک حضور دارد تصویر درستی از تصور آمریکایی ها نسبت به ایران نمی گیرد. من، در عین این که این حرف شان را رد نمی کنم، می خواهم اتفاقا آن ها را متهم کنم که به دلیل عدم حضورشان در چنین مراسمی از میزان محبوبیت احمدی نژاد در جمع ایرانی های آمریکا اطلاع ندارند. ام روز در دو مراسم شرکت کردم. یکی جمعیت آمریکایی نمایندگان پنجاه سازمان طرفدار صلح بودند و دیگری ایرانی های نیویورک. در اولی حدودا 150 نفر بودند و در دومی 500 نفر. در هر دوی سخنرانی ها حرف هایش به دفعات قطع شد و مردم برایش دست می زدند. در دومی بارها چندین نفر از جایشان بلند شدند و دست زدند. با تمام سختی هایی که این سفر دوروزه داشت آن هم در وسط شلوغی های درس و کار و در ماه رمضان که به هر حال دوست داری رشته روزه هایت قطع نشود، دست کم آمدنم به نیویورک در بهتر شدن تصویر ذهنی ام موثر بود.

29 comments:

Anonymous said...

فکر نمی کردم اینقدر محبوب باشه؛ خیلی جالب بود، و امیدوارم برای کامیار یه کار مثبتی بکنه

Anonymous said...

نوید جان!
احمدی نژاد اگه بهترین آدم روی زمین هم باشه، همین که در جایگاهی که شایسته او نیست قرار گرفته و خسارات مادی و معنوی سنگینی به ایران و ایرانیان وارد کرده، باید محکوم بشود.
لطفا این قدر قضیه را احساسی نکن.

navid said...

جایگاه شایسته کسی است که رای می آره. به نظرم تو احساسی اش کردی بابک جان.

B. said...

خسته نباشی...امیدوارم نتیجه بده.

Mirka Anoushe said...

فقط امیدوارم نتیجه بدهد ولی راستش نمیتونم درک درستی از محبوبیت یکی از بدترین مهره های تاریخ ایران را داشته باشم

Anonymous said...

سلام. به نظر من معيارهاي شما معيارهاي دقيقي نبوده است. چون اگر بخواهيم با اين خط‌كش كه شما به دستت گرفته‌اي, قضيه را بررسي كنيم, هر كسي مي‌تواند بر مبناي مشاهدات شخصي‌اش گزارشي از محبوبيت يا منفوريت آقاي احمدي‌نژاد ارائه بدهد. كما اين‌كه اين‌جا كه من هستم (سوئد) تقريبا برايم عادي شده است كه وقتي خودم را به كسي يا جمعي معرفي مي‌كنم, با تحقير از رئيس‌جمهور, دولت (و متاسفانه كشورمان) ياد مي‌كنند و اين نگاه براي كساني كه مي‌دانند اين آب و خاك از كدام عرش اعلي به اين فرش سفلي رسيده است و براي آرمان‌هاي بلندش چه جان‌فشاني‌ها شده است, بسيار دردناك است. من در اين مواقع تنها تلاش مي‌كنم كه براي آنان توضيح دهم كه در كشورهايي نظير كشور ما, لزوما دولت آيينة تمام‌نماي ملت و مردم نيست و گاه حتي دقيقا در نقطة مقابل آن ايستاده است.
نويد جان, من نمي‌دانم چرا قضاوت بابك را احساسي خوانده‌اي و در مقابل, قضاوت خودت را كه مبناي آن كف زدن جمعيتي براي آقاي احمدي‌نژاد بوده است, احساسي نمي‌داني. به نظر من در كنار قضاوت احساسي بابك و خودت, بد نيست نيم‌نگاهي هم به آمار و ارقام اقتصادي شرم‌آور سال‌هاي اخير و نيز مستندات موثق موجود در خصوص جايگاه اسف‌بار ايران در عرصة روابط بين‌الملل كه حاصل دوران حضور آقاي احمدي‌نژاد بوده است, بيندازي تا به آنچه ديده‌اي و بر مبناي آن قضاوت كرده‌اي, اندكي چاشني واقع‌بيني هم اضافه كني. آمار و اعداد دروغ نمي‌گويند. موفق باشي.

Anonymous said...

نوید عزیز!
من نمی دونم کجای حرفم احساسی بود.
به هر حال فرض کنیم ایشون در یک انتخابات آزاد و بدون خدشه، برگزیده مردم باشند. اما همین آمار و ارقام که اویس بهشون اشاره کرد و یک امر Objective و غیر احساسی است، کافیست تا عدم شایستگی ایشون رو در این جایگاه حساس و پر اثر ثابت کند.
احمدی نژاد اگر آدم منصفی بود به سبب این خسارات عظیم به کشور از مقام خودش استفعا می داد ولی در عوض عملا راجع به شرایط داخلی و خارجی ایران و میزان رضایت مردم و ... دروغ می گوید.
نمی دونم چطور می شود از همچین کسی در این مقام دفاع کرد؟

Anonymous said...

نوید عزیز!
من نمی دونم کجای حرفم احساسی بود.
به هر حال فرض کنیم ایشون در یک انتخابات آزاد و بدون خدشه، برگزیده مردم باشند. اما همین آمار و ارقام که اویس بهشون اشاره کرد و یک امر آبجکتیو و غیر احساسی است، کافیست تا عدم شایستگی ایشون رو در این جایگاه حساس و پر اثر ثابت کند.
احمدی نژاد اگر آدم منصفی بود به سبب این خسارات عظیم به کشور از مقام خودش استفعا می داد ولی در عوض عملا راجع به شرایط داخلی و خارجی ایران و میزان رضایت مردم و ... دروغ می گوید.
نمی دونم چطور می شود از همچین کسی در این مقام دفاع کرد؟

Anonymous said...

خيلي دلم مي خواد از دست آدمايي كه بيرون گود هستن و نظر مي دن عصباني نشم، ولي نمي شه. مثل وقتايي كه آدما ميرن آمريكا و جرات و تحمل اين رو ندارن كه تو ايران بمونن و كاري براي كشورشون انجام بدن و بعد درمورد كسايي كه كشور سابقشون!!! رو دارن به نابودي مي كشونن.... ولش كن بقيه قصه تكراريه.

Anonymous said...

من واقعا نمی دونم چطور می تونیم اینهمه نتیجه منطقی سوء مدیریت رو در کشورمون در 3 سال اخیر نادیده بگیریم و به جای دیدن شواهد واضح مشکلات اقتصادی، سیاسی، افولهای رخ داده از نظر فرهنگی و هزار نوع آبروریزی در سطح کشور و یا بین المللی به یک دیدار و احساسات جوگیرانه استناد کنیم!
وقتی در هر سفر استانی شاهدیم که مردم ساده کشورمون چقدر ساده همه تظاهرها رو باور می کتتد، از افراد تحصیلکرده انتظار می ره که تفاوت این مسائل رو درک کنند. واقعا باید برای پسرفتهای رخ داده در این چند سال باید دلیل بیاریم؟ چقدر افول داشتیم؟ کم از اعتقادات دینی مردم برای تثبیت خودشون استفاده کردند؟ کم خرافه به ذهن عوام تزریق کردند که حتی شنیدنش آدم رو عصبی می کنه چه برسه به دیدنه اینکه مردم باورش کردند؟ یک روز هاله نور در مجمع سازمان ملل، یکرو دست امام زمان که از آستین دولت در آمده و...
هزار اشتباه رو هر روز شاهدیم و باز نادیده می گیریم؟ تصمیم گیری های غیرکارشناسانه، عزل و نصبهای لحظه ای و بدون تفکر، ادعای صاحبنظر بودن در هر زمینه، روی کار آوردن افراد غیرمتخصص و گاها نالایق و...
من برای همه موارد بالا مصداقهایی دارم که نمی تونم با یک دیدار جوگیرانه همه رو نادیده بگیرم، نمی دونم شما چطور می تونید!

Anonymous said...

جيگرتو كه با يك خوش و بش رئيس جمهور جوگير شدي و بادت رفت كه چه بلايي سر اين كشور آورده!!!

Anonymous said...

be Morshed va Fatemeh:

chera enghadar bideghat mikhoonid! navid hich jaa nagofte ke az Ahmadinejad khoshesh oomade!!!! avalesh ham baa in shoroo karde ke delam gerefte, vali mesl e aadamhaaye dige nist ke dahanesho baaz kone va be kasi ke azash khoshesh nemiaad fohsh bede...faghat mikhaaste bege ke oonjaaram ke maa fekr mikonim irani haaye moghim e khaarej az ahmadinejad motenafer nistan vagarna 500 nafar nemioomadan va age mioomadan ham baraash kaf nemizadan...

navid said...

این چند کامنت بالا برایم خیلی جالب بود. چون اگر دوستان یک بار دیگر با آرامش مطلب را بخوانند می فهمند که اصلا مطلب در مورد سیاست های دولت و عملکرد دولت نبود و در موضع دفاع از دولت نبود. به نظر من هم در خیلی از سیاست ها جای دفاع وجود ندارد. مطلب بالا در مورد مشاهده ای از محبوبیت دولت بود. می توانید چشم هایتان را ببندید. خود دانید!

چند کامنت مستقیم:
1- لزوما تحلیل یک رفتار احساسی، یک تحلیل احساسی نیست!

2- تحلیل محبوبیت هم با تحیلیل عملکرد فرق دارد.

3- قضیه داخل گود بودن یا نبودن ایرانی های خارج از کشور بحث های اول انقلاب بود عزیزجان. آن موقع که ایرانی های خارج را یک سری ضد انقلاب وطن فروش می دانستند. الان انتظار می رود که کمی منطقی تر به مسئله نگاه شود. اتفاقا کسی که در داخل است مفت مفت پول نفت کشور را در شکل حقوق دریافت می کند و به شکل سوبسید می سوزاند.. نمی خواهم از ایرانی های خارج دفاع کنم. ولی اگر احساس می کنید که آن ها خارج گود هستند مشکل شماست که نتوانستید آن ها را داخل گود بیاورید.

4- اصلا بعید نمی دانم که طرفداران احمدی نژاد در داخل کشور بیشتر باشند.

در نهایت می گویم مطلبی که نوشته شده بیشتر از این که شکل تحلیل داشته باشد، شکل داده و اطلاعات بود. از داده که نمی شود انتقاد کرد! (می شود چشم ها را بست) کل داده هم این بود که در این جمع خاص وجود دارد تعداد قابل ملاحظه ای آدم که طرفدار بسیار قوی رییس جمهور هستند. همین. حتی از این داده هیچ نتیجه گیری هم نکرده بودم.

Anonymous said...

جناب غفارزادگان! اشكال ما اين است كه دوست داريم همه چيز را سياه و سفيد ببينيم. باورمان نمي‌شود مي‌توان خوب بود يا دست كم، گاهي كارهاي خوب كرد، اما لزوماً مثل ما فكر نكرد.
موفق باشيد.

زياده عرضي نيست.

Anonymous said...

ببخشيد نويد جان، من نمي دونستم بايد از عزيزان تحصيل كرده خارج ازكشور خواهش كرد كه بيان و به ساختن كشورشون كمك كنن. نمي دونستم آدم براي درست كردن كشورش هم بايد سر بقيه منت بذاره و بخواد بقيه براش شرايط رو مهيا كنن تا قدم رنجه كنه و تشريف بياره كشورش. فكر نكم تا قيامت هم اگه ما بشينيم و بگيم وقتي شرايط ايران مساعد شد و قدر ما رو دونستن بعدش ما ميايم ايران و كاري مي كنيم ، اتفاقي بيفته. قسمت سختش آماده كردن شرايطه وگرن تو قسمت دوم خيلي مشكلي نيست.

Mirka Anoushe said...

به نیوشا
chera enghadar bideghat mikhoonid
!!!
قضیه جالب شد
ولی شاید بد نباشه نوید هم آمار دقیق تری از وضعیت اون 500 نفر ایرانی بدهد
که چند درصدشان از حکومتی ها و وابسته های آنها بودند ، در حال حاضر رانت خواران اسلامی روزه گیر زیادی هستند که با خودشان و تخم حرامهایشان گرین کارت و اقامت آمریکا را گرفته اند ، شاید بهتر باشد نوید آمار را دقیقتر بدهد تا به بی دقت خواندن متهم شویم

Anonymous said...

4sale ke weblogeto mikhoonam va hichvaght comment nazashtam amma inbar heifam oomad ke nagam:
1. az enteghadaye bacheha aslan delgir nasho, kash in doostani ke aksaran GRE va GMAT dadan kami az oon moharataye Analitical thinking ro too ghezavatashoon be kar bebaran va layehaye penhane maghboubiate adamaei mesle Agh Mahmood ro jodaye az tablighate media va resanehaye omoomi tahlil konan.
2. age zoodtar midoonestam ke mikhay vase azadie Kamyar name bedi pishnehad mikardam hatman ye refer bedi be poste parsalet raje be danshgahe columbia; bavar kon in posto sava kardam va be har kodum az tarafdarash ke neshoon dadam bela estesna migoftan Viva Ahmadinejad; bavar kon hatman khodesh kheili bishtar mige Viva...

Anonymous said...

1-نوید جان بجای اینکه دیگران رو به با آرامش خوندن مطلبت دعوت کنی خودتم یه بار بشین با دقت بخون ببین چی نوشتی .جدای از اینکه یک سری داده و اطلاعات خام داده ای خیلی زیرکانه جمله بندی ها طوری تنظیم شده که نشون میده داری دفاع میکنی.دلم گرفته بود هم واسه رد گم کنیه
2-اینهمه راه کوبوندی رفتی اونجا وتا دو متری طرف رفتی که بگی دوستمو آزاد کن (بابا با مرام!) ما که رفیق چند سالتیم از این محبت ها ندیدیم .خوشبحال کامیار
3-تو تاریخ هر خدمتی واسه کشور شده صد سال بعدش مردم قدر اون فرد و خدمت رو دونستن.هنر اینه که الان یه کاری کنی اگه از دستت خدمتی برمیاد

Anonymous said...

اگه اون تعدادي رو كه نويد گفته افراد مستقل هستند( جيره خوار حكومت نيستن)اون وقت بايد از اين موضوع متاسف بشيم كه بعضي از ماها( شايدم خيلي ها) با وجود داشتن تحصيلات يا دسترسي آزاد به اطلاعات قدرت تعقل و تجزيه و تحليل مناسب پيدا نمي كنيم و از آدم نالايق و كوته بيني مثل احمدي نژاد دفاع مي كنيم.

Anonymous said...

اگه اون تعدادي رو كه نويد گفته افراد مستقل هستند( جيره خوار حكومت نيستن)اون وقت بايد از اين موضوع متاسف بشيم كه بعضي از ماها( شايدم خيلي ها) با وجود داشتن تحصيلات يا دسترسي آزاد به اطلاعات قدرت تعقل و تجزيه و تحليل مناسب پيدا نمي كنيم و از آدم نالايق و كوته بيني مثل احمدي نژاد دفاع مي كنيم.

Anonymous said...

چه یادداشت جنجالی نوشتی. با تعریفت از رییس دولت خدمت عملا موضوع نامه ای که دادی رو ملت فراموش کردن و اینکه اصولا تو اهل عمل هستی نه حرف زدن خالی.

Anonymous said...

کامران عزیز! ملت موضوع نامه رو فراموش نکردن بلکه ملت از دکتر این مملکت در تعجبند که چرا از جمعیت چند میلیونی ایرانیان مقیم آمریکا به یک دیدار 500نفری (حالا شما فرض کن 5000 نفری) اکتفا میکنه و حکم ب محبوبیت احمدی نژاد در آمریکا میده

Anonymous said...

اگه یه بررسی روانشناسانه در رابطه با کامنت های نوید و نیوشا انجام بدید کاملا مشخصه که از موضع دفاع به این پست نگاه میکنند و بخاطر دفاع از این پست پاسخ های تند و گاهآ خشن میدن
"میتونید چشم هایتان را ببندید خود دانید"
یاchera enghadar bideghat
mikhoonid!"
اصلا شایسته این وبلاگ نیست که با کسی که وقت میذاره و کامنت مینویسه تند برخورد بشه.اجازه بدین ملت حرفشو بزنه. چه اونایی که موافق احمدی نژادند و چه اونایی که مخالفند. شما که نمیتونی نظرتو تحمیل کنی . از بقیه هم انتظار نداشته باش برات به به و چه چه کنن.هرکسی یه نظری داره و قابل احترام.نمیدونم ما ایرانی ها چرا نمیتونیم برای یکبار هم که شده بدور از خشونت و دعوا با هم صحبت کنیم

Anonymous said...

navid jaan! kash ye ax az ahmadi nejad mizashti to post .fekr konam nore ala nor mishod.mellat weblogeto ro saret kharab mikardan.
badjori dare feshar haye kamar shekan be mardom vared mishe.az poole mooofte NAAAAFT ham khabari nis.shomaha kharejin nemidonin ke ma chi mikeshim

Anonymous said...

فاستقم كما أمرت

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.
Anonymous said...

خواستم دست مریزادی گفته باشم به شیر زنان و شبر مردانی که جان بر کف، با کامنتهای شجاعانه و دشمن شکن شان تحت عناوین جسورانه ی
، anonymous مرشد و خیاط و
دل به دریا زدند و عامل فتنه ای را که - در کمال تعجب - با اسم اصلی ، نه حتی مستعار، چندین مطلب انتفادی مستقیم و علنی از دولت دارد و 250 کیلومتر کوبیده و رفته تا نامه ای - باز با اسم حقیقی و امضا و آدرس - در دفاع از یک محقق زندانی شده ی سیاسی، به رییس همان دولتی آن محقق را زندانی کرده بدهد، را رسوا کردند.

زهی سعادت و نیکبختی!

دنیای وارونه ی زیبایی است! کسی که لم داده و "هیچ کاری" نمی کند و حتی به اندازه ی یک اسم یا ایمیل جرات رد پا از خودش به جا گذاشتن ندارد، فریاد اعتراض می زند بر سر کسی که دارد علنی و فاش و با اسم و آدرس از دولت انتفاد می کند.

aslani@gmail.com

Anonymous said...

سروش جون! کامنتی که گذاشته ای آخر کامنته....یعنی با یک تیر هفت هشت ده تا نشون زدی
من که نفهمیدم به ما فحش دادی و از نوید تعریف کردی یا به نوید ایراد گرفتی و از ما تعریف کردی یا همه رو تعریف کردی یا....زهی کامنت چند پهلو!زهی

Zeinab said...
This comment has been removed by the author.