از هال خانه ما تا خیابان سه قدم راه است. یک قدم بر می داری که از هال به در خانه برسی، و دو قدم از در خانه به حیاط. حیاط هم که دیوار ندارد؛ وصل است به خیابان. این است که کافی است عزم چند قدم راه رفتن کنی، با همان پیرجامه سه قدم برمی داری و وسط خیابان پر از درخت و چمنی ... خیابان منینگ.
چند دقیقه پیش همین سه قدم را برداشتم و وسط سبزه ها و درختان رفتم. سکوت شب پر از صدای جیرجیرک شده بود. کمی که راه رفتم، دارکوبی شروع به کوبیدن کرد... ضربه هایش بیدار می کرد تنه درخت را و تنه آدم را... شب بود و نمی دیدم اش.
No comments:
Post a Comment