Wednesday, September 23, 2009

جریمه و تاثیر آن بر رفتار

یک مقاله خواندم در مورد تاثیر جریمه بر رفتار مردم. مقاله یک آزمایش در دنیای واقعی (field experiment) بود که در مهدکودک ها انجام شده بود. (در day-care) نویسندگان سعی کردند که تاثیر قرار دادن جریمه برای والدینی که عصر، دیر برای تحویل گرفتن کودکان خود می آیند را بررسی کنند. حدس اولیه این بود که اگر جریمه بگذارید باید از میزان دیر آمدن والدین کم شود.

در این آزمایش که 20 هفته طول کشید، ده مهدکودک بررسی شد که چهارتای آن ها به عنوان نمونه های کنترل استفاده شدند (یعنی جریمه وضع نمی شود) و در شش تای دیگر جریمه وضع شد. جریمه از هفته پنج تا هفته هفده وضع می شود. آزمایش ها در حیفا انجام شده که گویا گذاشتن جریمه برای دیرکرد والدین معمول نیست (برخلاف آمریکا). میزان جریمه هم هر چند خیلی زیاد نبوده اما قابل اغماض هم نبوده است. (میزان جریمه برای هر ده دقیقه تاخیر حدود دوهزارم درآمد میانگین ماهیانه افراد در اسرائیل بوده است - از طرف دیگر جریمه ده دقیقه تاخیر معادل سه برابر هزینه معمول نگهداری از کودک برای ده دقیقه بوده است.).

بر خلاف انتظار وقتی در هفته پنج جریمه ها وضع می شود مشاهده می شود که در جاهایی که جریمه وضع شده میزان تاخیر به جای کاهش، افزایش می یابد. نکته جالب تر این که در هفته هفدهم وقتی که جریمه را بر می دارند مشاهده می شود که سیستم به حالت قبل بر نمی گردد و آن جاهایی که تاخیر افزایش پیدا کرده بود به همان صورت می ماند! در تمام این دوره میزان تاخیر والدین در نمونه های کنترلی (یعنی چهارتا مهدکودکی که در آن ها جریمه وضع نشد) ثابت می ماند.

مقاله تئوری های مختلفی را برای نتایج بدست آمده پیشنهاد می دهد. اگر شما هم پیشنهادی دارید برای توضیح این رفتار بنویسید. این مقاله به نوعی دیر آمدن دوستان قدیم من در جلسات را علی رغم وضع جریمه هایی از قبیل شیرینی، بستنی و پول نقد توجیه می کند! البته من خودم همیشه سر وقت حاضر می شدم!

12 comments:

midoonam@yahoo.com said...

salaam Navid,
There is an extremely interesting book, "Freakonomics" (by by Steven D Levitt, Stephen J Dubner) that has one chapter on this subject. As far as I remember, one of the reasons, listed in this book, on the behavior of parents in being late especially after having a "Cash" penalty is that they, in a way, buy their feeling of guilt for being late in picking up their kids by money. In other words, they HAPPILY pay the cash penalty and feel relived in being late, cause they have paid their debts. Before having such cash penalty, being late would have been more of an emotional embarrassment.
Well, I think it's a nice book in general, worth reading!
-Mana

navid said...

Thanks Mana.. That's definitely a possible explanation for this behavior. Thanks for introducing the book.

mohsen said...

salam...az nazare man ba farze hamgoon boodane jame e, yani significant boodane jarime baraye hameye valedeine morede azmayesh(bar khalafe mesale akhare shoma dar morede meeting ha ke mamoolan beyne maa va kharejiha tafavote tasir va nahamgooni az nazare tasire pooli vojood dare) maa ba 2 categorie value movajeh hastim,,yani omoor be farz ya gonah (hamoon gheire akhalghi) hastan ya takhalof, maa dar in test baes shodim ta value system az halate gonah be halate takhlof taghyeer konad.(gonah dar zehne maa nabayad etefagh bioftad va takhalof yani meghdari cost)..be nazare man beyne element haye ye dasteh mitavan ba afzayeshe jarime eghdam ra kam kard..yani afzayeshe jarime dar morede 2 halati ke hardo dar dasteye takhalof hastand. amma if baese taghyeere daste bandie jense eghdam shavim taghyeere digari ijad mishavad. pas be nazare man bayad hengame tayeene mizane jarime be tasir bar jense eghdam , daste bandie asasie eghdamat tavajoh konim....be zehne man ke in resid ke maa daste bandie asasi tare value or tasir bar daste bandie balatar ra faramoosh kardeh im.

شیکاگو said...

آب در کوزه و تو گرد جهان میگردی؟
یه سر پاشو برو نیویورک ازشون بپرس!
ایشون جهان رو مدیریت میکنند، حتماً جواب این سوال ها را در جشم بر هم زدنی بهت میده!

شیکاگو said...

به نظر من 2 تا دلیل ممکنه وجود داشته باشه!
1- واقعاً میزان جریمه برای والدین چشمگیر نبوده است. اگرچه 3 برابر هزینه عادی بوده است.، اما همچنان برای والدین چشمگیر نبوده است. 2 اینکه به نوعی برای والدین توجیه ایجاد میکرده است. . یعنی پدر یا مادر بچه، پیش خودشون فکر میکردند که اگر دیر بروند در عوض جریمه دیکرد پرداخت میکنند. به نوعی حس میکردند پول خدماتی را که دریافت میکنند پرداخت میکنند و دلیلی برای استفاده نکردن از این خدمات نداشته اند. به بیان خودمونی پیش خودشون میگفتند :" پولش رو میدم، دارندگی و برازندگی" . این قضیه در مورد حریمه درکرد عودت کتاب به کتابخانه ها هم میتونه بررسی بشه.
چون جامعه بزرگتری داریم و البته خیلی راحت تر میشه داده ها رو جمع آوری کرد، فکر میکنم بتونه نتایج جالب تری ارائه بده

ICAR said...

من هم میخواستم توضیح کامنت اول (و قبلی خودم) رو بدم، و یه نکته. به نظرم خوبه حساسیت رفتار در قبال جریمه نسبت به مبلغ جریمه(یا شدت اون، اگه نقدی نباشه) سنجیده بشه.
ا

ترسا said...

طبعن این جا پایان خط و جواب کامل نیست. چند تا سوال برای من الان مطرحه:
1- میزان جریمه نقدی در نظر گرفته شده چقدر با میزان جریمه های نقدی بازدارنده (مثل جریمه های رانندگی) در همون ناحیه قابل مقایسه است؟ میخوام بدونم اصلن میتونسته بازدارنده باشه یا نه.
2- آیا والدین میدونستن دارن جریمه میشن؟ یعنی قباحت جریمه شدن به خاطر جرم وجود داشته؟ شاید والدینی که داشتن جریمه میشدن قضیه رو حمل بر هزینه اضافی نگهداری بچه ها برای مدت طولانی تر کرده باشن. یعنی فکر کردن دارن پول بیشتری میدن تا بتونن دیرتر بیان دنبال بچه ها
3- آیا مقاله در نظر داشته نتیجه این تحقیق رو تعمیم بده به بی اثر بودن تنبیه در هر جا؟ بعید میدونم. اتفاقن بزرگترین دلیلی که ما رو از انجام دادن یه سری جرائم بر حذر مبداره هزینه ایه که باید بابت اون بدیم. مثلن ما اگر قتل نمی کنیم فقط به خاطر این نیست که قانون براش مجازات سنگینی در نظر گرفته. ما حس می کنیم هزینه های شخصی و وجدانی و ... در انجام قتل به ما تحمیل میشه. میخوام بگم جریمه ها صرفن از خارج شخص ما متوجهمون نیستند و ما بسیاری از موارد به خاطر همین مجازاتهای شخصی دست به کاری نمی زنیم

ترسا said...

وااااااااااا! چرا این ریختی شد؟ آقا پاکشون کن این اضافی ها رو :)

refagh said...

توی کتاب
predictably irrational
مال دن آریلی فصل چهارمش با عنوان
cost of a social norm
همین مثال رو زده.کتاب جالبیه واقعا، یه صبح تا عصر هم میشه خوندش، بامزه هم هست.
یک نفر حتی درباره اهدا خون این رو میگفت، که وقتی تصمیم گرفتن به کسی که اهدا میکنه پول بدن، اهدا خون کم شده بعد از یه مدت!

نتایج جالبی میشه ازش گرفت، البته باید آزمایش بشن، مثلن اینکه سیستم پاداش خوب، الزاما تعهد کاری ایجاد نمیکنه . البته این خیلی نتیجه گیریه متهورانه و شجاعانه و شاید بی پایه ای باشه، ولی میشه آزمایشی ترتیب داد که برعکس این رو تست کرد، که با پول نمیشه نرم رفتاری ایجاد کرد یا آزمایشهایی از این دست.

از منظر سیاست گذاری میشه اینجوری بهش فکر کرد، خوب والدین دیر میومدن این یه مشکل بوده، برای حل این مشکل ما جریمه گذاشتیم. خوب اصلن سوال اینجاست که این کار کار درستیه؟ وقتی مثلن 60 درصد پدر مادرها دیر میان خوب حتما یه علت سیستمی وجود داره که دیر میان، دورترین احتمال، احتمال اینه که مثلن آدمهای بی تعهدی باشن! روی همین حساب، این
unintended consequence
فرصت بروز پیدا میکنه. به نظرم اینجا یه لوپ وجود داشته که مسئولیت رو میتونسته بندازه گردن مهدکودک. ولی خوب واضحه که یه باوری وجود داشته که وقتی تغییر کرده، دیگه به حالت اولیه برنگشته.

پیشفرض حدس اولیه ما اینه که میزان هزینه برای نگه داری بچه با آن تایم بودن پدر مادرش رابطه علی داره.
درحالی که واقعا این لینکش خیلی قوی برقرار نیست. درسته که اگه اکستریم بهش فکر کنی، اگه جریمه رو بینهایت بذاری، پدر مادره سروقت میان، ولی وقتی جریمه رو صفر بذاری، آیا همه سروقت میان؟ یعنی سوال اصلی اینه که وقتی جریمه صفرباشه، چرا همه سروقت نمیان؟
مثلن چون احتمالن گرفتار بودن پدرمادره. مثلن قبلش باید کاراشون رو هول هولکی انجام میدادن که بیان دنبال بچه هه، الان سر فرصت انجام میدن خوب بیشتر طول میکشه، بعدم که جریمه رو ورمیدارن چون این باور که مهد واسه بچه ها وای میسته دیگه تست شده بوده و درستیش اثبات شده بوده، آدمها رفتارشون رو تغییر نمیدادن.
باور اینکه "دیرترین زمانی که میشه دنبال بچه اومد" دقیقا چه ساعتیه -توی ذهن پدرمادرها- پارامتر اصلی تعیین کننده رفتارشونه.
دارم بهش فکر میکنم، جالب شد برای خودم هم.

Unknown said...

سلام اقا نويد. كاري باهاتون داشتم ولي ميلتون را پيدا نكردم.

آرش said...

سلام
باید در یک تحقیق میدانی در دل آن بود تا توانست حقایقی را کشف کرد. اما من نظر خودم را در این مورد بیان می‌کنم. در این مورد والدینی که مشمول جریمه شدند، در ذهن خود به این نتیجه رسیدند که تاخیر در برداشتن فرزندشان را می‌توانند با پول جبران کنند. اما قبل از وضع جریمه‌ها این والدین در خود را در معذوریت اخلاقی می‌دیدند. به همین دلیل سعی می‌کردند کمترین تاخیر ممکن را داشته باشند.

بهرنگ said...

من هم فکر می‌کنم هزینه وجدان‌درد و غر و لند شنیدن والدین از مسئولان مهد کودک کمتر از هزینه جریمه بوده.
به علاوه باید اون طرفش رو هم در نظر گرفت. یعنی شاید مسئولین مهد کودک‌ها هم از وقتی جریمه وضع شده، دیگه به اندازه قبل از دیر کردن والدین ناراحت نمی‌شن؛ سرشون غر نمی‌زنن؛ بهشون چشم‌غره نمی‌رن و منت سرشون نمی‌گذارن. در نتیجه مطلوبیت تأخیر بالا رفته؛ چون هزینه‌اش (هزینه معنوی‌اش) پایین اومده.
در کل منظورم اینه که علاوه بر والدین، ممکنه مدیر و مربی‌های مهدها هم بعد از وضع جریمه، اون رو به چشم یک سرویس جدید نگاه می‌کنن؛ حالا خودآگاه یا ناخودآگاه