Wednesday, April 14, 2010

چقدر اخلاقی است؟

به نظر می رسد برخی از حکم ها در جامعه اجرا می شوند تا درس عبرتی برای سایرین باشد. احساس می کنم در جوامع سوسیال تر این امر باید بیشتر مشهود باشد تا جوامع فردگرا. اصولا هدف اصلی از اجرای این حکم ها ارسال پیام به سایرین است و طبیعتا فردی که مجرم است به این شیوه بهایی گزاف می پردازد... خبری را می خواندم در رابطه با اعدام یک سارق مسلح و قطع دست و پای همدست او... صرفنظر از تمامی مسائل حقوقی و مدیریتی و سیاسی، می توان سوال کرد که از نظر اخلاقی این امر چقدر اخلاقی است که برای درس دادن به دزدهای دیگر، دست و پای یک دزد را قطع کرد و او را برای همیشه به این شکل درآورد.. آیا او دست و پای مردم را قطع می کرده است که حالا جامعه برای او چنین حکمی می دهد (حتی اگر هم این طور بود باز جای بحث داشت)، یا این حکم صرفن برای ارسال پیام به سایر دزدهاست...
.
یاد یک خبر قدیمی در مورد قطع دست و پای یکی از اعضای جند ا... افتادم. به نظرم می آید آن کار در آن زمان نه تنها موجب از بین رفتن تهدید جند ا... نشد بلکه سربازان مظلوم زیادی هم پس از آن توسط تروریست های جندا... شهید شدند..
.
کلا به این گزاره اعتقاد پیدا می کنم که هر کاری که از نظر اخلاقی بلنگد، مشکل آشکار یا پنهان مدیریتی هم دارد. مثال جندا... را هم که کنار بگذاریم یاد رفتاری می افتم که پلیس تهران در سال های گذشته با اوباش انجام می داد... به کرات این نظر را می شنیدیم که حق شان است یا این که با این کار اشرار دیگر هم جرات آمدن به خیابان نخواهند کرد، اما به نظرم اکثرمان تصور درونی خوبی نداشتیم از این که یک مرد میان سال را که خانواده و فامیل دارد به آن شیوه در شهر می چرخانند و آفتابه به دهنش می کنند و شخصیت اش را لگدمال می کنند.. و البته معلوم نبود که آیا آن ها از حقوق کافی در پرونده های قضایی شان برخوردار خواهند بود یا نه.. خیلی ها برایشان مهم نبود.. آن ها اشرار بودند و کسی طرفدارشان نبود... بعدها همان سیستمی که برای مجازات اشرار بنا نهاده شده بود دانشجویان مظلوم حق جویی را در کهریزک قربانی کرد.. شاید بهایی که جامعه دانشجویی در قبال سکوت در مقابل بی اخلاقی داد.
.
به نظر می رسد اخلاقی است که از اخلاق دفاع کنیم!...
.

6 comments:

عبداله said...

سلام
یکمی تفاوت وجود دارد!
برخوردهای ناجور با اوباش رو همه می دانند که غلط/ غیرقانونی/ غیرشرعی / غیر اخلاقی و ... است ولی احکامی مثل اونهایی که گفتید یا شلاق زدن و ... دستکم در مواردی "حد" محسوب می شوند و ریشه فقهی دارند.

مثلا در قرآن آمده که کسانی را که ز...ا می کنند را نفری 100 تازیانه بزنید و دلتان برایشان نسوزد!

فکر می کنم مثل مشکل کم علمی (بیسوادی!) که در دانشگاه هایمان داریم در حوزه هایمان هم بصورتی مشابه داشته باشیم!
یعنی همانطور که اگر پلی میسازیم که خراب می شود، مهندس آن (ویا دانشکده مهندسی) را مسؤول می دانیم؛ باید اگر سیستم قضايي مان (منظور طراحی جرم/مجازات و... است )جواب نمی دهد باید به قضات و حوزه های علمیه ایراد گرفت.
یعنی: اگر علم فقه، حقیقتا علم و محترم است باید بتواند خروجی موفق داشته باشد!

س said...

همون آقایی که آفتابه به گردن بستن برای اراذل رو مد کرد خودش به جرم چندین فساد اخلاقی رشوه گیری و کارهای دیگه ش الان تو زندان داره خوش میگذرونه

محمد said...

درست مي فرماييد. ولي توجه شود كه آن كسي كه حد مي خورد كسي است كه علنا مرتكب كار غيراخلاقي شده است (4 تا شاهد دارد) و در قرآن هم آمده است
وليشهد عذابهما طائفة من المومنين
حتما يك عده اي هم بايستند و عذاب ايشان را مشاهده كنند.
چون او جامعه را با رفتار خودش آلوده كرده است، جزايش را هم بايد جلوي جمع ببيند. هم خودش خجالت بكشد و هم ديگران درس بگيرند.
و اينجا هم نبايد دلسوزي شود.

navid said...

محمد.. دو ثانیه فقط تصویرش رو بیار جلوت: یارو دزد و راه زن و.. بعد می گی باید یک دست و یک پای طرف جلوی همه قطع شه؟!..یعنی چی؟ مثالش رو هم که برات زدم از گروه تروریست ریگی و دیدی که تاثیرش رو.. اون سربازهای بدبختی که مردند پس چی..

محمد said...

درست مي گي
من با شما موافقم كه در اجراي احكام و مجريان آن اشكال وجود دارد. ولي باور ندارم كه خود احكام ايراد دارند

محاربه حكمش تنها دست و پا خلاف بريدن نيست
تبعيد هم هست
مرگ هم هست

علني برگزار شدنش را در قرآن نديده ام

اين ديگر بايد مصلحت‌انديشي شود.

Unknown said...

نوید، به نظر من درست می گی. این احکام برای زمان ما خشن و غیر اخلاقی و اساسا در بسیاری از موارد پرت و بی ربط هستند و علاوه بر این همونطور که گفتی عموما هیچ نتیجه مثبتی هم در حل و فصل معضلات اجتماعی ما ندارند. علت اصرار بر عدم تعطیلی این احکام هم در قوه قضائیه ما بیش از اینکه شرعی و فقهی باشه به نظر من انگیزه های روشن سیاسی داره. قوه قضائیه کمیته ای داره برای بازبینی احکام و تا جایی که من خاطرم هست خود این هیات سالهاست که به این نتیجه رسیده که مثلا حکمی مثل سنگسار باید از قوانین برداشته بشه. اما یکی از علل اصلی که این قانون و یا قوانین مشابه حذف نمی شه این هست که اگر این قوانین را با توسل به استدللال های اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی حذف کنند بابی را باز خواهند کرد که عملا بسیاری از این قوانین (نه فقط در حوزه جزایی) باید تغییر کنند و این یعنی تعطیلی دکان عده زیادی از روحانیت سیاسی چرا که وضع قوانین نه بر اساس حکم قرآن بلکه بر اساس منافع و مضار ملموس جامعه حوزه تبحر روحانیت نبوده و دانش هایی به غیر از کتاب جواهر نیاز خواهد داشت. مضافا اینکه نظام جمهوری سلامی مهمترین دستاوردش را همین قوانین می دونه و بنابراین تغییر این قوانین یه جورایی سلب پایه های مشروعیتش محسوب می شه!