Monday, December 13, 2010
برنامه چهارشنبه
دانشکده ما قرار است یک نفر را در حوزه مدیریت غیرانتفاعی استخدام کند. فعلن چهار نفر را انتخاب کرده اند که در این چند روز می آیند (یا آمده اند). یکی از این افراد که از دانشگاه اوهایو می آید، آقایی است به نام آدم که قرار است روزهای سه شنبه و چهار شنبه مصاحبه شود. منشی دانشکده که برنامه های این ها را می چیند برای قسمتی از برنامه جناب آدم هیچ چیزی پیدا نکرده بود که یک دفعه من را دید که دارم هواخوری می کنم!.. با شور و شوق آمد دنبال ام که چهارشنبه می تونی این آدم رو ببری و دانشکده رو بهش نشون بدی و گپ بزنی؟.. ما هم دل مان سوخت و گفتیم اگر ناهارمان را بخرید، باشد! قبول کرد و یک ربع بعد دیدیم خانوم منشی برنامه روزهای مصاحبه آقای آدم را ایمیل زده.. و من قرار است به مدت "دو ساعت و نیم" باهاش حرف بزنم!.. کلا رو بدی آستر می خواند (یا یک چیزی شبیه به این).. داشتم فکر می کردم حالا این آقا آدم چی فکر می کنه وقتی می بینه با همه به مدت نیم ساعت قرار است حرف بزند به جز رییس دانشکده که قرار است دو ساعت با او مصاحبه کند و من که قرار است دو ساعت و نیم باهاش حرف بزنم... وب سایت ام را که نگاه کردم دیدم بعد از ایمیل خانوم منشی یک نفر از شهر کلمبوسِ اوهایو تمامی صفحات وبسایت من را با دقت تمام چک کرده است! که به احتمال 120 درصد خود آقای آدم است.. خواستم به این وسیله به این دوست گرامی اعلام کنم که اگر از مترجم گوگل استفاده کردند و این متن را تا این جا خواندند بدانند که، آنِستلی، من رو گذاشتند تا وقت کشی کنم. بی خودی اون مقاله های ما را نخون.. مگه کار و زندگی نداری!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
Actually Google translator does a nice job! Using it one can almost figure out what you mean here!
تازه خبر نداری که کلی متن رو تغییر دادم و عنوان مطلب رو هم که آقای آدم بود عوض کردم.. اول اش که کاملا خوب ترجمه می شد!ه
Post a Comment