چنین بحث های در رشته های پزشکی و سیاست گذاری سلامت به کرات دیده می شود و گاه آن چنان بحث احساسی می شود که نمی توان" دو دو تا چهار تا" کرد. مثال اش بحث هایی است که در مورد تست های مربوط به سرطان پستان در جریان است. پارسال نشستی در بیمارستان آلبانی بود که یک عده پزشک بودند و یک عده مدیر، و بحث در مورد قوانین جدید در مورد تناوب تست سرطان پستان به خصوص برای خانوم های جوان تر بود. (جدیدا بحث های زیادی در این مورد بوده است و تا جایی که من می دانم راهنمای تست برای همه خانوم های بالای 40 سال به تست برای خانوم های بالای 50 سال تغییر کرده است. یکی از علت های اصلی این تغییر هم همان مسئله trade off است.) اما در این میان پزشکان متعددی بودند که به شدت مقاوت می کردند. اولا اجازه نمی دادند که بحث هزینه و دلار به میان بیاید (شما سلامت خانوم ها را با مفهوم دلار اندازه می گیرید؟! این را خانوم دکتری که چشم هاش پر از اشک شده بود گفت..) و بعد هم میزان خطای تشخیص اشتباه و در نتیجه ایجاد استرس بی نتیجه در افرادی که سالم هستند را بی اهمیت می دانستند. (درست است که هرچه بیشتر تست بکنی، بیمار بیشتری می یابی اما در عین حال در مورد تعدادی افراد سالم هم، در اثر خطای تست، نتیجه گیری اشتباه می کنی)
امروز که نشریه
1 comment:
پس در مجموع بهتره که فقط بالای ۵۰ سالهها آزمایش بدن. اما تشخیص ۱ از ۲۵۰۰۰ خیلی کم به نظر میاد در مقایسه با ۵ اشتباه در ۲۵۰۰۰ مورد، آمار مشابهی برای ۶۰ سالهها وجود داره؟ منظورم اینه که باید یه جهش بزرگ وجود داشته باشه که اصلا بصرفه انجام این تست، نه؟
Post a Comment