دندون ام مختصر دردی می کرد. موضوع در راس امور اعضای بدن ام قرار گرفته بود و هر کسی نظری می داد. سمت چپ مغزم بغض اش گرفته بود و با خودش "بنی آدم اعضای یکدیگرند" و "چو عضوی به درد آورد روزگار و ..." می خوند. اما سمت راست مغزم می گفت: "آقا این حرفها کدومه. دندونی رو که درد می کنه باید کشید."
1 comment:
:( sad. maybe i can understand
Post a Comment