Tuesday, August 23, 2011

دیدین وقتی (2)

گفته بودم که توی دیار غربت وقتی یک ایرانی یک ایرانی دیگه رو می بینه می خواد این وسط حتما، به هر زوری که شده، یک دوست مشترک پیدا کنه. معمولا مکالمه این طوری شروع می شه که "خوب، آقا کامبیز، شما کجا ساکن هستید؟" و آقا کامبیز می گه مثلا " بنده سانفرانسیسکو هستم" و فرد اول با هیجان می گه "پس حتما غضنفر رو می شناسید!" (حالا غضنفر نه هم رشته طرفه، نه هم سن اون آقاست و نه هم هیکل شه!).

دیروز در ادامه شناسایی این رفتار، محمد یک نظریه در این مورد داد که جواب این سوال که شما غضنفر رو می شناسید بر خلاف پنداشت عامه مردم "بله" و "خیر" نیست. بلکه یا "بله" است، یا "هممم... اسمشون که آشناست!".. فکر که کردم در بعضی از مواقع به نظر تئوری اش میک سنس می کنه. خلاصه اگه شنیدین بهتون گفتند "هممم.. اسمشون که آشناست،" یعنی احتمالِ این که من اوشون رو بشناسم صفر کِلوین هستش...

No comments: