Sunday, August 28, 2011

باد و بید 3

دی شب، وسط این هیری ویری طوفان آیرین، یک عدد آقای رامکال اومده بود دم پنجره خونه ما و از سیستم دفاعی اش استفاده کرده بود! خلاصه، یک دفعه خونه رو بوی راکون برداشته بود! اصن یه وضعی! پنجره ها رو سریع بستیم... بنده خدا فکر کرده بود که در برابر طوفان هم می تونه بو در بکنه! واقعا این استرلینگ چه جوری با این موجودات بی آیکیو سر می کرد؟

---
پ.ن. اردوان می گه اون احتمالا اسکانک بوده و نه راکون. راکون بو در نمی کنه!.. پس بگو چرا استرلینگ از رامکال نگه داری می کرد! حالا چرا اُسکار راکون نگه نمی داشت؟؟

یک عدد اسکانک skunk

پ.ن. 2: کیوان می گه "از خانواده ی راسوِ مجید جان"! خلاصه در این متن چند جمله ای فعلن دو تا غلط داشتم!

5 comments:

keyvanv said...

از خانواده ی راسوِ مجید جان :)

Anonymous said...

اگر یادت باشه تو یکی از همون قسمتهای اولش چندتا از همین راسو ها داشت که روز یکشنبه تو کلیسا بو دادند و استرلینگ مجبور شد بره تو جنگل ولشون کنه.
بیخود نبود که قاطی کردی. استرلینگ راسو هم داشت.


(احتمال ضعیفی وجود داره که با یک سریال بسیار مشابه دیگه قاطیش کرده باشم. دقیقا خاطرم نیست)

keyvanv said...

این البته خود راسو نیست. تو ایران اشتباهی خیلیا به این میگن راسو. راسو یه چیز دیگه است. ولی این از همون خونوادست.

آرش said...

معلومه هنوز آمریکایی نشدی که فرق راکون و راسو رو نمی دونی. خوب شد که این اتفاق افتاد. اگه با این وضع برای گرین کارت اپلای می کردی، ردت می کردن.

آرش said...

دو روز پیش یه برنامه‌ی مستند راجع به راکون‌ها نشون می داد. بعد از کارتون استرلینگ، ژاپونی‌ها تعداد زیادی راکون از آمریکای شمالی وارد کردن. همین راکون‌ها هم آثار باستانی هزار ساله‌شون رو که از چوب بود جویدن.