یک مقاله ای داشتم با دیوید. داشتم به صورت آنلاین برای گروهی از شرکت کنندگان ارائه می کردم. اسلایدهای ارائه ام رو یکی یکی جلو می رفتم و حرف می زدم. این ارائه ها این طوری است که شرکت کنندگان می توانند صفحه کامپیوتر شما را ببینند و به این ترتیب اسلایدها را تعقیب کنند. وسط ارائه، دیوید خواست که یک موضوعی را بیشتر توضیح بدهد. و به این ترتیب من فکر کردم حالا که دیوید صحبت می کند من هم از فرصت استفاده کنم و ایمیل هایم را هم چک کنم! خلاصه تمامی شرکت کنندگان در کنفرانس آنلاین، به صورت همزمان ایمیل هایم را خواندند!! دوست داشتم قیافه دیوید را می دیدم در حالی که با اشتیاق یک موضوع را باز می کرد و یک دفعه دید که روی صفحه مانیتورش ایمیل های من داره خونده می شه!..
قابل ذکر است که دیوید رییس کمیته تز من بود و این اتفاق حدودا یک ماه قبل از دفاع افتاد!
1 comment:
OMG. chii kardiii! man ye bar to classam , hanoz saate class nashode bod, vali chand ta daneshjo omade bodand , intori shod. albate zod fahmidam. OMG
Post a Comment