Saturday, July 21, 2012

لحظه‌های متفاوت - 1

مثل روزهای دیگر است، سوپرمارکت بزرگ شهر. هرکسی یک گاری چرخ‌دار برداشته و در مغازه حرکت می کند و از این جنس و از آن جنس برمی دارد. گاهی گاری‌هایمان را متبحرانه ویراژ می‌دهیم که به‌هم نخورند یا عقب و جلو می کنیم که از یک فضای نیم‌متری بین پنج شش نفر و یک گاری دیگر رد کنیم! درست مثل رانندگی در تهران... مثل هر روز مادران و پدران از میوه‌ها و شیرها و گوشت‌ها برمی دارند. بچه‌های کوچک‌شان با خوشحالی سوار بر گاری اجناس شده اند و از پدر و مادر سواری می گیرند. مثل همیشه نان‌ها و شیرینی‌ها بوی تازگی می دهند. همه چیز شبیه یک روز معمولی در بوستون است....

گاه، اما، می بینی که آقایی سیه‌چرده تر مثلا بسته خرمایی بزرگ برداشت. یا خانومی محجبه مواد پخت و پز سوا کرد. یا دو نفری که از کنارت گذشتند و به عربی صحبت می‌کردند، بسته شیری برداشتند. حدس می‌زنی که برای روزه‌داری آماده می‌شوند... برای لحظه‌هایی متفاوت‌تر؛ به اجبار یا به اشتیاق و اختیار و یا هر سه... فکر می‌کنی کاش بوستون کمی بیشتر حال و هوای رمضان داشت. فکر می کنی کاش خرید کردن در ایران به همین آسانی و ارزانی این جا بود...

No comments: