Monday, October 08, 2012

این روزها و این شب ها

تازه از یک مهمانی شام برگشتیم. نیوشا و الینا خواب‌اند و من در خواب و بیداری. فردا هم که روز کلمبوسه و همه جا نیمه تعطیل. می خوام چند ساعتی به دانشگاه سربزنم..

الینا کم کم دو ماهه می شه. شاید اولین نکته ای که باید اقرار کنم اینه که فکر نمی کردیم اینقدر کار ببره از ما. یعنی در اطرافیان می دیدم که بچه دار می شند و می شنیدیم که کار می بره. اما در عمل تجربه کردنش واقعا دشواری های خودش رو داشته. تازه به نظر می رسه که الینا از نظر میزان گریه کردن و بی خوابی و شلوغ کردن کاملا بچه نرمالیه. و خدا رو شکر که سلامته.

نیوشا طبیعتا بیشترین وقت و عمرش رو برای بچه می گذاره و من به مراتب کمتر وقت میذارم. روزهای کاری سعی می کنم پنج یا پنج و نیم خونه باشم تا نیوشا هم نیم ساعتی بیرون خونه قدم بزنه. جالب این جاست که روزهای آخر هفته من که کلا به الینا اختصاص پیدا می کنه، در واقع چیزی از کارهای نیوشا کم نمی کنه! یعنی این جور نیست که چون من کامل خونه ام حالا نیوشا چند ساعتی استراحت کنه. فوق اش مجله تایم هفتگی مون رو ورق بزنه و ایمیل هاش رو چک کنه. طبیعتا ارتباطات با دوستان هم تحت تاثیر قرار می گیره. مثلا مهمونی که می ریم حواسمون به الیناست که شلوغ نکنه و یک دفعه وارد مود گریه و زاری اش نشه.

طبیعتا زیبایی ها و خوشی های پدر و مادر بودن رو نمی خوام پنهان کنم. هنوز وقتی به دو ماه گذشته نگاه می کنم قلبن از اومدن الینا به زندگی مون راضیم. دوست دارم پدر خوبی باشم. هر چی می گذره ببشتر می فهمم که چقدر کار سختیه.

2 comments:

Nami said...

Salam
Ino chand vaght pish dide boodam, alan ke ino khoondam yadesh oftadam kolli be rishet khandidam. ( albAtw too long run to ham vaght dari baedan be rishe ma bekhandi, hala ta oon moghe ;-). )
In site shoon ro ham ye sar bezan. Too maye haye vase shoma joke e vase ma khatere ast.

Be Newsha salam beesoon o az taraf ma Elina ro machesh kon ta bebinimetton.


http://www.ted.com/talks/rufus_griscom_alisa_volkman_let_s_talk_parenting_taboos.html??utm_medium=social&source=email&utm_source=email&utm_campaign=ios-share

navid said...

incredible! Thanks.