رمضان امسال بیش از آن که برایم یادآوری «مفهوم» و «نشان»ی باشد یادآورِ گذشت عمر است. در عمری که برایم مفاهیم و نشانهای سمبلیک، معنایشان را هر روز بیشتر از روز قبل از دست میدهند. مفاهیم و نشانهها، بی مفهوم و بینشانه میشوند در این زندگی ماشینی و به اصطلاح "علمی" که هر روز بیشتر عادت میکنیم که شک کنیم به هر ارتباط پذیرفته شده از دیدگاه عامه مردم.
امروز هم روزه گرفتم. شاید نه به دلایل سمبلیک آن. بیشتر از اینروی که هنوز فکر میکنم بعضی از اعمالِ مذهبی تاثیرات مثبتی بر زندگی ما میگذارند. بعضی از آنها، خواص اصلاحکننده دارند. تاثیرات منفیِ روزه بر سلامتِ انسان شاید کمتر بر کسی پوشیده باشد؛ اما تاثیراتی همچون تمرینِ مبارزه با خواستههای ابتدایی روزمره، و تمرین نه گفتن چیزی است که هنوز نمیتوانم کتماناش کنم. شاید در میان آن چه معمولا به "فوائد" روزه معروف شده است این جز معدود نکتههایی باشد که به راحتی نمیتوان رد کرد.
امروز، اولِ رمضان بود. صبح، خنک بود از باران نم نمِ دیشب، وکوچههایِ اطراف را مِه زیبایی گرفته بود. سوارِ مترو، بر روی زمین، از درون مِهها عبور میکردیم... حال و هوا، پُر از تردید بود...
-----------------------------------
لینک به نوشته مشابه در ماه رمضان پارسال - لحظههای متفاوت 1
No comments:
Post a Comment