مجسم کنید کلاس اقتصادسنجی را: وقتی استاد وسط اثبات يک تئوری لحظه ای گير می کند و دست به چانه اش می زند و بعد چند خطی را که نوشته بود و همه ما هم از رویش نوشته بوديم پاک می کند و باعث می شود که جزوه های ما همه خط خطی شود!... در چنين مواقعی من ناخداآگاه می گویم : «بازم اين گند زد!» و البته تنها کسی که در کل کلاس می فهمد که من چی گفتم تاج سر گرامی است! آن هم با يک چشم قره!
به طور کلی ساختارهای اجتماعی فضایی را می سازند که افراد به راحتی قادر به بروز احساسات خود نیستند. از این رو در هر ساختاری که قرار می گيرد هر چقدر هم که ادعا کنيد آدم راحتی هستيد رفتار شما تحت تاثير ويژگی های خاص آن ساختار است. تا به حال دقت کرده ايد که افزوده شدن يک object به يک ساختار چقدر در تغيير آن ساختار تاثير گذار است؟ يادم هست با دوستان که کوه می رفتيم کلی بگو و بخند می کرديم و سر و کله هم می زديم و لزوما هم حرف های بی ادبی رد و بدل نمی شد اما فقط کافی بود که يکی از دوستان به سرش بزند که شادی آن لحظه را به وسيله يک دوربين ثبت کند. ورود يک دوربين روشن به مجموعه کل ساختار را تغيير می داد. حرف ها را گه گاه مصنوعی می کرد و خيلی ها را ساکت می کرد. مثلا در مورد من روشن شدن دوربين به نشانه حضور پدر و مادر دوستان در جمع بود و ناخداگاه مودب تر می نشستم و قبل از حرف زدن فکر می کردم.
مثالی که در اول گفتم هم با این دید قابل توضیح است. اگر دو نفر هم زبان در یک کلاس باشید ساختار اجتماعی جمع در مواجهه با تراکنشهای "گفتاری" دونفره به يک ساختار دو نفری تبديل می شود و افراد ديگر حذف می شوند. به اين ترتيب ساختار نمی تواند ابراز احساسات کلامی شما را محدود کند.
فقط بايد مواظب باشيد در ابراز احساسات یک دفعه از کلماتی که در زبان انگليسی هم کاربرد دارد استفاده نکنيد!
6 comments:
نوید شما دو نفری سر یک کلاس دو تا جزوه می نویسید؟ من که هیچ وقت در عمرم جزوه ننوشتم ولی اگر هم خانه ای گرامی (نسخه لیبرالیستی تاج سر) با من هم کلاس باشد که عمرا به توان دو جزوه بنویسم. پس فری رایدینگ و دیویژن آو لیبر برای چیست؟ :)
پ.ن: البته شواهدی در دست نیست که تاج سر شما جزوه می نوشته. شاید ایشان اصول اقتصاد را رعایت می کرده.
و البته مشکل وقتی به وجود میاد که به این ساختارهای دو نفره عادت کنی و تو جمعهایی که اتفاقا ایرانی هم توش هست به کار بگیریشون :))
آلبرت اینشتین هم با یه استدلالی شبیه این کل علوم زیستی رو زیر سوال میبره به این صورت که سلول(کوچکترین واحد متفکر ) زیر میکروسکوپ ودر شرایط آزمایشگاهی و مطالعاتی رفتاری غیر از واقعیت از خودش نشون میده.درست مثل اینکه وقتی بازرس سر کلاس میاد معلم ومجموعه دانش آموزان واقعیات
رو نشون نمیدن
راستی من فکر نمیکردم تو دوره دکترا هم جزوه نویسی و...باشه
بسيار جالب بود؛ در پست "باز هم از تصميمگيري" پرسشي كرده بودم كه پاسخي نگرفتهام. اگر دريابيد، بيش از اين سپاسگزار خواهم بود :)
در همين راستا توصيه مي كنم اكيدا از به كار بردن " دهن ت/ش سرويس" صرف نظر كنيد. به خاطر اين كه " سرويس " ش ضايع تر از اون چيزي ست كه ما فكر مي كنيم و جلوي جماعت حسابي تابلو مي شيم. بعد بايد يك ربع توضيح بدي كه حالا اين يعني چي. كه خوب خودش مي شه به عبارتي يك ربع دروغ كه البته در اخبار آمده كه دهن ِ دروغگو سرويس تر از دهن ِ دشنام گو هم هست...نگو آقاجان، نگو ... نميميري كه
به حامد: باباجان این جا نمرات رو به صورت مقایسه ای می دند. پس باید تمام تلاشت رو بکنی که بقیه نمرشون خراب شه! هیچ راهی هم برای فری رایدینگ باقی نمی مونه! حتی اگر تاج سر شما باشد! به این ترتیب این جا دیویژن آف لیبر معنی نمی ده. این جا خود سلف اینترستد ایندیوجوال است! !
به محمد: کامنتت برام یک کم گنگ بود. چون سوال از هر دو گروه پرسیده می شه نه از یک گروه. گزینه هایی که بعد از سوال ها می آد با هم تفاوت داره. در یکی شما به احتمال زیاد فقیرترین گزینه هستی و در دیگری شما ثروتمندترین گزینه ای. اگر تا این جاش رو اتفاق نظر داشته باشیم بقیه اش رو اگر می تونی به نحو دیگه ای تفسیر کن. مشکلی نیست!
Post a Comment