دلایل محکم من برای طرفداری از آلمان!

طرفداری همیشگی من از آلمان در تمامی بازیهای جهانی و اروپایی، البته، دلیل محکمی دارد: شش سالم که بود پسرخاله ام که دوستش داشتم رفت آلمان! همین شد که ما طرفدار آلمان شدیم. بعد با توجه به این که پسرخاله ما حتما جایی می رود که آدم های درست و حسابی آن جا هستند فکر کردیم که بهترین ترکیب لباس ورزشی هم به طرز واضحی بلوز و جوراب سفید و شلوار مشکی است واین بود که بیشتر طرفدار آلمان شدیم. و بعد طبیعتا، بیشتر، بازی های آلمانی ها را پیگیری کردم و اسامی بیشتری یادگرفتم و دوباره احساس طرفداری بیشتری کردم. حالا آلمان تیمی شده بود که می توانستم درموردش ساعت ها حرف بزنم و این بود که آلمان به من در حضور دوستانم اعتبار می داد و من در پاسخ احساس طرفداری بیشتری می کردم.. خلاصه دلایل طرفداری همیشه محکم بوده است!... بعد این قدر بازی های آلمانی دیده بودم که برایم احساس آشنایی و لذت بیشتری می داد و بر طرفداری اضافه می کرد و حتی الان دیگر دلایل بسیار منطقی تاکتیکی هم برای این طرفداری داشتم. چند وقت پیش وقتی پسرخاله ام گفت که امکان داشت آن موقع به جای آلمان به فرانسه برود احساس کردم در این صورت الان چقدر نگرش فوتبالی من فرق می کرد!

یادم هست که بچگی ها یکبار از یکی از پسرهای فامیلمان پرسیدم که چرا طرفدار برزیل است. جواب های تحلیلی زیادی داشت. اما در عین حال فهمیدم که قبل از این که بفهمد که فوتبال چیست یک عدد پیراهن ورزشی تیم برزیل را هم به عنوان کادو گرفته است! خلاصه معلوم نبود که آن تحلیل ها نتیجه طرفداری اوست، یا آن طور که خودش ادعا می کرد موجب طرفداری اوست و یا این که اصلا "طرفداری" خودش موجب ایجاد خودش است و در این میان اتفاقات تصادفی اولیه می تواند اثرات بزرگی در نتیجه نهایی داشته باشد.

پ.ن. امسال فقط ده دقیقه از هر بازی را از این جا می بینم. در طول روز به شدت سرکارم و البته دسترسی به امکانات تلویزیونی مورد نیاز هم ندارم.