یادتون باشه با جان داشتم ادبیات موضوع «overconfidence» و نقش بهبود دهنده فیدبک را در ادبیات تصمیم گیری و مدیریت مطالعه می کردم. یعنی همان موضوع «آن کس که نداند و نداند که نداند» و سوال ام این بود که آیا واقعا «در جهل مرکب ابدالدهر بماند؟!»
کلا چهارصد تا مقاله در مورد «overconfidence» نوشته شده و سه هزار تا مقاله هم در مورد فیدبک. و در این میان هفتاد تا مقاله هم به هر دو مربوط می شه. معیار جان برای این که یک موضوعی مرور ادبیاتش خوب هست یا نه این است که باید در باره آن موضوع بین هفتاد تا صد مقاله نوشته شده باشد. نه بیشتر و نه کمتر. می گوید اگر بیشتر بود حوزه اشباع است و سرمایه گذاری بیشتر بر روی آن ریسک دارد و اگر کمتر بود این قدر کار نشده که برای یک دانشجوی دکترا آماده باشد.
داستان من و جان به این جا رسیده که در سال 2008 آقای مور ادعا کرده که موضوع overconfidence بیشتر یک وهم بوده و ناشی از تست های نادرست است!.. و در بیست سالی که مردم آن چهارصدتا مقاله را نوشته اند عمرشان را تلف کرده اند. یعنی مور می گوید مردم می دانند که چقدر می دانند اگر سوال های طبیعی از شان بپرسید (نه سخت تر از آن چه در زندگی روزمره با آن طرف هستند و نه آسان تر از آن)... عمرتان را تلف نکنید. اگر سوال های تریکی و سخت بپرسید فیدبک هم دردی را دوا نمی کند.
این ادعاها و آزمایش های جدید مور طلبعتا دل دشمنان کانمن و تورسکی را خوشحال می کند! دل برانزویکی ها را.. .
3 comments:
سلام
مطالعه ادبیات موضوع به نظر من سخت ترین بخش کار یک تحقیق است .
و اما یک سئوال:
جه جوری تعداد دقیق کل مقالات نوشته شده در این زمینه را پیدا کردی؟
آیا این یکی از ویزگی های موتور جستحوی مقالات دانشگاه شماست؟
مخصوصاً اینکه موضوع تحقیق ، بین دانشی باشد. به عنوان مثال در مورد مدیریت ریسک از پزشکی گرفته تا نگهداری و تعمیرات و انرژی هسته ای میشه مقاله پیدا کرد، هر چه قدر هم جستجو رو محدود به کلمات کلیدی کنی، باز هم با دریای بیکرانی از مقاله مواجه میشی ،تجربه شخصی من اینه که به تعداد محدودی ( معمولاً همون هایی که بیشترین نزدیکی به موضوع را دارند انتخاب کنم و از طریق اونا و منابعشون به صورت زنجیره ای به بقیه دسترسی پیدا کنم.
من "دیتا بیس" روانشناسی رو سرچ کردم. این مزوز ادبیات رو به نظرم باید در منبع اصلی اش انجام داد و مقالاتی که در جاهای دیگر چاپ شده باشه خیلی لزومی برای مطالعه نیست... معمولا (نه همیشه) مقاله های ضعیفی هستند.. حرفی هم که شما زدی در مورد جستجوی منابع از مقاله های خوانده شده درسته.
I have seen your blog and decided to leave a comment , but unfortunately I found that the computer does not have Persian keyboard installed. So I have no choice but leaving an english comment. ;)
Good lucKKKK!
BTW I found it really interesting to see persian equivalent for "literature review" here! Thanks :P
Post a Comment