Sunday, May 23, 2010

روزمره

باید کم کم برای بازار کار آماده بشوم. حدودا، اواخر پاییز باید برای دانشگاه های مختلف اپلای کنم. تعداد محدودی فوق دکتری اپلای می کنم و تعدادی هم استادی در دانشکده های مدیریت و سیاستگذاری. فعلن تصمیم ندارم برای کارهای مشاوره یا مراکز تحقیق اپلای کنم. البته امکان اش هم هست که تصمیم بگیریم بیشتر در آلبانی بمانیم تا درس نیوشا به صورت کامل تمام شود. اما فعلن فرض این شده که من اپلای کنم.

برای اپلای کردن هم باید مدارک لازم را کم کم جمع کنم و دو تا انشا در مورد این که برنامه تحقیق و برنامه تدریس ام چیست بنویسم. در برنامه تحقیق باید به صورت روشن بگویم که مسیر تحقیقاتی ام چیست و مقاله هایی که نوشته ام را کمی توضیح بدهم (در حدی که مسیر کاری را نشان دهد). در مورد برنامه تدریس هم باید علاقه مندی هایم را روشن کنم و کمی هم از تجربه درسی که دادم حرف بزنم. نتایج نظرسنجی دانشجویان کلاس را هم ضمیمه کنم. (راستی، نتایج خوب شد: نمره 4.8 از 5 گرفتم. که هم از میانگین دانشکده بالاتر است و هم برای درسی که در مورد آمار و روش تحقیق است و عموما بچه های انسانی بدشان می آید، خیلی خوب است).

طبیعتا تمام این ها مشروط بر این است که تز به موقع تمام شود. برای مقاله دوم تزم کمی بیشتر از انتظارم وقت گذاشته ام و هنوز کامل نیست. کارهای جدید هم اضافه شده است: استاد راهنما انتظار دارد که مقاله مرور ادبیات برای چاپ آماده بشود و هم این که یک پروپوزال تحقیق برای NSF بنویسم. ضمن این که قرار هم است که سال دیگر را برای فرصت مطالعاتی برود مکزیک. هر چند در آمریکا و مکزیک، اسکایپ را سانسور نکرده اند(!) اما بازهم کار با فاصله فیزیکی زیاد سخت است. خلاصه "اگر" و "اما" زیاد است...

No comments: