چند مطلب در مورد مقاله نوشتن در حوزه های علوم انسانی می نویسم. مخاطبم دانشجوهای علوم انسانی با تجربه ای کمتر از تجربه من - که آن هم کم است - است! این دومین مطلب است.
------
2- مرور ادبیات: منظور مرور کارهای مرتبط انجام شده توسط دیگران است؛ به نحوی که نشان دهد چه کار دیگری می توان به آن بدنه اضافه کرد.
مرور ادبیات عبارت از نوشتن کارهای انجام شده توسط دیگران نیست، بلکه تحلیل، مقایسه و چیدن کارهای دیگران به نحوی است که نشان دهد قسمتی از آن زنجیره دچار کمبود است و نیازمند بررسی بیشتر است. پس جان من، برندارید مقالات را خلاصه کنید به عنوان مرور ادبیات! یک مرور ادبیات خوب، مقاله ها را مقایسه می کند، دسته بندی می کند، و خواننده را هدایت می کند به شکاف موجود در ادبیات.
دوباره مانند قبل، هر پاراگرافتان باید مطلب نسبتا مستقلی را بیان کند به نحوی که جمله اول پاراگراف حرف اصلی کل پاراگراف را بزند. مثلا می تواند یکی از پاراگراف ها این طور شروع شود: «مطالعات محققین در مورد موفقیت یک وبلاگ را می توان به سه دسته مطالعات محتوی، ساختار، و شبکه وبلاگ ها تقسیم بندی کرد.» و بعد سه دسته را توضیح می دهید. اگر سه دسته به اندازه کافی بزرگ باشند این پاراگراف را با دسته اول تمام می کنید و پاراگراف بعدی را کلا به دسته دوم و پاراگراف بعدش را کلا به دسته سوم اختصاص می دهید.
جایی در مرور ادبیات هست که کم کم خواننده را به شکاف موجود در ادبیات آشنا می کنید. مثلا پاراگراف این طور شروع می شود: «علیرغم وجود طیف گسترده مطالعات مربوط به موفقیت وبلاگ ها، برداشت نویسندگان این متن (to the best of our knowledge) این است که تاثیر شبکه های مختلف اجتماعی در موفقیت وبلاگ ها مقایسه نشده است...»
یا ممکن است این پاراگراف به صورتی باشد که به جای شکاف در ادبیات موضوع، تعارضات نتایج مقالات دیگر را نشان دهد. مثلا «علیرغم وجود طیف گسترده مطالعات مربوط به موفقیت وبلاگ ها، نویسندگان مختلف در مورد تاثیر مطالب احساسی در موفقیت یک وبلاگ اتفاق نظر ندارند و در بسیاری از موارد نتایج مطالعات مختلف در تعارض بوده است» بعد در ادامه همین پاراگراف به شرح کامل تناقضات نتایج می پردازید: کی چه گفته و آن یکی چه گفته است.
گاهی هم ممکن است این طور توجیه کنید که مثلا « طیف گسترده ای از مطالعات مربوط به موفقیت وبلاگ ها اهمیت شبکه های اجتماعی در موفقیت وبلاگ ها را تایید می کنند اما..» و بعد بگویید که همه این هایی که این امر را نشان داده اند در مثلا حوزه وبلاگ های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و ورزشی نشان داده اند و برای شما سوال پیش آمده که آیا این امر در بین مثلا وبلاگ های آشپزی آن هم در بین آشپزهای ایرانی خارج از کشور هم می تواند درست باشد یا نه!.. طبیعتا توجیه چنین مقاله ای (وقتی کلی کار شده و نتایج تعارضی با هم ندارند) کمی سخت می شود.
خروجی این بخش جمع بندی کارهای انجام شده و عموما (نه همیشه) سوالات تحقیق شما و یا فرضیه های تحقیق تان است. یعنی در این بخش حتما شکاف یا تعارض موجود در ادبیات برای خواننده شفاف می شود و در ادامه آن - یا در خلال مطلب - فرضیه های تحقیق (اگر مطلب تان تست یک سری فرضیه باشد) ارائه می شود. یا ممکن است فقط سوالات تحقیق را بیان کنید. البته احتمال دارد بسته به شرایط ژورنال و کنفرانس، بخش مجزایی را به فرضیه و سوالات تحقیق اختصاص بدهید و این بخش را با همان شفاف سازی شکاف تحقیق پایان بدهید. این کار ممکن است باعث طولانی شدن مطلبتان و سر رفتن حوصله خواننده شود. بعدا در مورد فرضیه های تحقیق می نویسم.
چند نکته بولت وار:
1- مرور ادبیات چقدر باید باشد؟
به قدری که نشان دهد شما می دانید چه خبر است. بستگی به ژورنال هم دارد. بعضی از ژورنال ها گاه تا 10 صفحه انتظار دارند که ادبیات را مرور کنید. بعضی با دو تا سه صفحه راضی می شوند.
2- آیا لزومی دارد که بخش جدایی برای مرور ادبیات در مقاله باشد؟
خیر. گاهی مرور ادبیات را با مقدمه ادغام می کنند و یک مقدمه سه صفحه ای می نویسند. ضمن این که لزومی هم ندارد که عنوان بخش مرور ادبیات تان، "مرور ادبیات" باشد. مثلا می تواند عنوان بخش "پیچیدگی های موفقیت وبلاگ ها" باشد و بعد ادبیات موفقیت وبلاگ مرور شود.
3- چند مقاله باید سایت شود (یعنی رفرنس داده شود)؟
عدد ندارد. بستگی به ژورنال دارد. سعی کنید بروید حدود 20 به بالا.
4- از چه منابعی سایت کنیم؟
حتما حتما حتما از آن ژورنالی که مقاله تان را برایش می فرستید سایت کنید. برای این که اولا باید داور توجیه شود که مقاله شما در امتداد سایر مقاله های آن ژورنال و در راستای علاقه مندی های خوانندگان آن نوشته شده و چه نشانه ای بهتر از آن که 10 تا از مقاله های قبلی (و عموما جدید) آن ژورنال را سایت کرده اید. دوم این که داور مقاله شما به احتمال قوی قبلا در آن ژورنال مقاله چاپ کرده و در موضوعی مرتبط با موضوع شما. اگر اسمش را سایت نکنید می تواند تاثیر منفی داشته باشد.
5- از چه روشی برای سایت کردن استفاده کنیم؟
روش های مختلف هر کدام استاندارد شده اند و کافی است سایت ژورنال یا کنفرانس را نگاه کنید و ببینید چه نوع سایتیشن می خواهد. لطفا در این زمینه ابتکار نزنید و از چند روش استفاده نکنید.
6- آیا اسم نویسنده ها را در داخل جمله ها بکار ببریم؟
عموما توصیه این است که کمتر این کار را بکنید مگر این که نویسنده آدم معروفی باشد. مثلا: «انیشتین (2000) معتقد است که زمین صاف است و این ادعا توسط مقالات متعدد دیگری پشتیبانی شده است (اصغر و حسن 2006 و اکبر و نوید 2008).» در مثال بالا انیشتین آدم مهمی بود و بقیه دوستان آن قدر مهم نبودند.. البته این ملاحظه آن چنان هم توسط همه مراعات نمی شود اما سلیقه خیلی ها این جوری است.
7- «البته کارهای انجام شده در این حوزه دارای نقایص جدی است و ...»
در مرور ادبیات لطفا مودب باشید!.. بعضی وقت ها بعضی ها فکر می کنند با زبان تند و سطحی شمردن کارهای دیگران می توانند نیاز به کارشان را توجیه کنند. کاستی های کارهای دیگر را می توان گفت بدون این که بگویید دیگران اشتباه کرده اند و یا روشی که به کار برده اند به درد عمه شان می خورد.
8 - «من سرچ کردم ولی متاسفانه محققین کوتاهی کرده اند و مقاله خوبی در این زمینه وجود ندارد!»
اگر در مورد مطلبی که می نویسید ادبیات کافی وجود ندارد (یعنی مقاله های زیادی نوشته نشده) سه حالت ممکن است وجود داشته باشد: یکی این که مقاله های متعدد نوشته شده و شما خبرندارید. دوم این که مقاله های متعدد نوشته نشده زیرا این حوزه اهمیتی ندارد و شما دچار توهم شده اید که خیلی مهم است! و سوم این که بله، شما راست می گویید که این حوزه مهم است و کسی به آن توجه نکرده است. این حالت سوم احتمالش یک درصد است! مخصوصا اگر نویسنده مقاله یک آدمی در حد دانشجو باشد.
نکته های خیلی ابتدایی: مقاله ها را با یک فرمت سایت کنید!.. اسم مقاله ها را کامل در مراجع بنویسید! مرور ادبیات را از جای دیگر کپی نکنید. حتی یک جمله اش را. می دانم که "این مهم نبود و حرف شما چیز دیگری است و حال ندارید که خودتان ادبیات را مرور کنید و زبان تان بد است و «چه کاری است وقتی کس دیگری نوشته» و ..." اما تنها در صورتی می توانید جمله نویسنده دیگری را استفاده کنید که آن را داخل کوتیشن ("") بگذارید و شماره صفحه مقاله یا کتابی را که از آن جا برداشته اید را هم بدهید... طبیعتا چنان جمله ای باید خیلی بارمعنایی قوی ای داشته باشد، نویسنده اش معروف باشد...
مقاله های بد را در یک دقیقه از نگاه به مرور ادبیاتشان و به مراجع شان می توانید شناسایی کنید. این مقاله ها عموما در کنفرانس ها در بهترین حالت پوستر می شوند.
سلیقه شخصی من مرور ادبیاتی است که دو تا سه صفحه بیشتر نباشد اما مقاله های زیادی را با مهارت سایت کرده باشد. نوشتن این بخش حسابی وقت می برد. و برای این که برای خواننده جذاب اش کنید باید متن را به دفعات اصلاح کنید و احاطه و دید خوبی نسبت به حوزه داشته باشید. گاهی هم نیازی نیست که هر مطلبی را سایت کنید. خواننده ممکن است خسته شود و بخواهد سریع به کار خودتان که بخش بعدی مقاله است برسد.
لینک به مطلب قبلی:
نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 – (1)
6 comments:
عالی بود :-)
اوچیکیم.. بعدا می شه این پست ها رو پشت هم چید و دوستان نکاتی که به ذهنشون مهم می رسه رو اضافه کنند.
مرسی مرسی مرسی!!! من خیلی وقت بود دنبال اینجور مطالب میگشتم! :-)
هی نوید جان کجایی که به ما الانه می گن این فصل مرور ادبیات رو حذف کنین و با تحقیق میدانیتون شروع کنین. چونکه کار شما که خلاصه کردن تئوری نیست. اگر کسی بخواد تئوری یاد بگیره بهتره بره کتابهای تئوری و سنتز رو بخونه. ما باید داده های خودمون رو اول از همه مطرح کنیم و تئوریها رو « به خدمت بگیریم» که داده هامون رو توضیح بدیم نه اینکه تئوری ها مهمتر از کار ما باشن و تز نوعی پیاده کردن تئوری محسوب شه. می دونم که برات گنگه استادم می گه کار خیلی سختیه اما درستش اینه. چون وقتی یه بخش کامل فقط تئوری داری انگار داری به هیات ژوری درس می دی و تز جای این کار نیست.باید تئوری ها رو لابلای توضیحات و داده های میدانی و نتایجت بیاری. در ضمن یه دور در بخش ادبیات تئوری می گی یه بار هم در بخش نتایج دوباره همون حرفها رو تکرار می کنی و تکرار چیزیه که در کار علمی ننگ محسوب می شه.
می دونم گنگه خود من و استادم هم مردیم تا فهمیدیم و فهمانیدم! فقط بدان واگاه باش که در فرانسه این روش داره از مد می افته و بعضی از داورها ادم رو دعوا می کنن اگه گوش نکنیم
ممنون شادی جان بابت کامنت. من در مورد فرانسه چیزی نمی دونم اما تا حالا مقاله چاپ شده در ژورنال انگلیسی زبان که ایمپکت اش بالای یک باشه ندیدم که مرور ادبیات نداشته باشه.. بازم می گم می تونه مرور ادبیات در داخل مقدمه بیاد و مقدمه رو بزرگ کنه، یا می تونه در بخشی بیاد که اسمش "مرور ادبیات" نباشه.. اما باید وجود داشته باشه... بعد هم مرور ادبیات نباید فهرست کردن تئوری های دیگران باشه، بلکه باید گپ موجود در ادبیات رو نشون بده.. اگر گپ رو نشون ندی من از کجا بفهمم که کانتریبیوشن داری؟ اصلا چه جوری می شه ادعا کرد که کار جدیدی انجام شده؟
سلام
این جور مطالب کمی زندگی رو راحت تر میکنن. ساده و مختصر میرن سر اصل مطلب.
واقعا عالی بود. بسیار ممنون
اگر ممکنه چند مرجع هم برای مطالعه بیشتر معرفی کنید.
Post a Comment