Showing posts with label نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 - مقاله علوم انسانی. Show all posts
Showing posts with label نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 - مقاله علوم انسانی. Show all posts

Sunday, February 06, 2011

مقاله به مثابه کامنت

چند وقت پیش گفته بودم که یک کامنت برای یکی از ژورنال‌ها نوشته‌ام. تجربه موفقیت آمیز بود. فکر کردم که در مورد کامنت نوشتن بیشتر بنویسم.

مقالاتی که در ژورنال‌ها چاپ می‌شود عموما به دسته‌های ۱) مقاله‌های مستقل (یا مقاله تحقیقاتی مستقل، یا مقاله تحقیقاتی)، ۲) مقالات مرور ادبیات، ۳) مقالات کوتاه و ۴) کامنت (یا نامه به سردبیر، یا یادداشت) تقسیم بندی می‌شوند. بعضی از ژورنال‌ها همه این انواع را می‌پذیرند و برخی نه و بعضی انواع دیگری هم می‌توانند داشته باشند. دسته اول مقالات، همان‌هایی است که همه ما با آن‌ها آشنا هستیم و بیشترین ارزش تحقیقاتی را دارند. طبیعتا چاپ یک مقاله مستقل تحقیقاتی در بعضی از ژورنال‌های خوب کار بسیار مشکلی است. این مقالات، شامل یک متود جامع تحقیقاتی هستند و داده‌ای را گردآوری کرده و به طور اساسی تحلیل می‌کنند. مقالات مرور ادبیات هم بیشتر وضعیت فعلی علم در یک زمینه خاص را تحلیل می‌کنند و راه‌های پیشرفت را مورد بحث می‌گذارند. در بسیاری از ژورنال‌ها روش‌های تحقیق مرور ادبیات هم تدوین شده است تا از قبول متون به اصطلاح داستانی خودداری شود. مقالات کوتاه هم بسته به ژورنال، معمولا حاوی یک تحقیق کوتاه هستند. مثلا اگر کار شما آزمایش است، یک مقاله کوتاه شامل یک آزمایش است در حالی که یک مقاله مستقل می‌تواند شامل ۳-۴ آزمایش باشد. و دسته آخر، کامنتها، نوعی از مقاله‌های خیلی کوتاه هستند که مستقل نیستند. کامنتها نوشته‌های کوتاهی هستند که به یک مورد خاص که مورد علاقه آن ژورنال باشند می‌پردازند و معمولا مربوط به مقاله‌ای هستند که قبلا در آنجا چاپ شده. مثلا اشکال یک مقاله چاپ شده را نشان می‌دهد و یا با یک تحلیل جدید نشان می‌دهند بعضی از نتایج فلان مقاله نیاز به کار بیشتر دارد. یا یک راه حل ارائه می دهند. نکته خوب کامنت ها، باز کردن باب مکالمه در آکادمی هستند. بدی شان هم این است که مردم دوست ندارند یکی بیاید و اشکالشان را بگیرد!...

من هم یک اشکال مدل سازی در دو تا از مقاله‌های انجمن روان‌شناسی آمریکا را پیدا کرده بودم. در واقع چند نفر یک ایده‌ای ارائه کرده بودند برای مدل سازی رفتار مردم در تصمیم گیری‌های شرطی و این ایده در دو ژورنال چاپ کرده بودند و دلایل مختلفی برای درستی‌اش ارائه کرده بودند. به استادم که مشکل مدلشان را گفتم، گفت که حتما یک کامنت برای یکی از دو ژورنال بنویس و این اشکال را بگو. اول طبیعتا برای ژورنال بهتر فرستادم. سردبیر، مقاله‌ام را رد کرد و گفت توصیه می‌کند به آن یکی ژورنال بفرستم! به ژورنال دوم که فرستادم، دور اول، به اصطلاح ریوایز و ری سابمیت شد (یعنی اصلاح کنید و دوباره بفرستید). نظراتشان زیاد بود، اما دلیل اصلیشان این بود که متن نوشته شده هر چند ایراد مهمی را در مقاله‌شان نشان می‌داد اما از تُن نوشتاری سازنده برخوردار نبود. به طور مشخص خواستند که ما به جز اینکه اشکال را می‌گوییم راه حل برای بهبود مدلشان هم ارائه دهیم. این کار‌ها را انجام دادم و بعد یک نامه بلند بالا نوشتم که چطور نظراتشان را برآورده کرده‌ام. خود مقاله (کامنت) ۷ صفحه بود، نامه‌ای که ضمیمه‌اش کردم ۱۲ صفحه شد! و این بار پذیرفتند.

به طور کلی برای افرادی مثل من که هنوز چاپ مقاله در ژورنال‌های خیلی معتبر کار سختی است، گزینه‌های کامنت یا مقاله کوتاه گزینه‌های خوبی هستند... اگر یک سری مقاله در جایی چاپ شده و شما می‌توانید با ایده‌ای آن را توسعه دهید یا به نکته خاصی از مقایسه آن‌ها می‌رسید یا اشکالی را در محاسباتشان پیدا می‌کنید که تعیین کننده است، می‌توانید به صورت کامنت بفرستید. بیشتر ژورنال‌ها کامنت قبول می‌کنند. ارزش‌اش از یک مقاله تحقیقاتی کمتر است اما در رزومه‌تان، کامنت هم در دسته مقاله‌های چاپ شده قرار می‌گیرد. همانطور که گفتم کامنتها نوعی از مقاله‌ها هستند که مستقل نیستند.

Monday, September 13, 2010

چگونه یک مسئله تحقیق در حوزه مدیریت عمومی و سیاستگذاری پیدا کنیم؟ روش "خیلی آکادمیک"

این متن ایمیلی بود که پارسال به یکی از دوستان زدم. الان در آرشیو کامپیوتر دیدم و گفتم شاید دوستان دیگری هم علاقه مند باشند به این موضوع. سوال در مورد این بود که روی چه موضوع تحقیقاتی در حوزه مدیریت استراتژیک سازمان های دولتی یا سیاستگذاری دولتی بهتر است کار کرد و آیا من موضوع خاصی را پیشنهاد می کنم یا نه. من به جای جواب به این سوال سعی کردم فرآیند "خیلی آکادمیک" پیداکردن یک سوال تحقیقاتی را ترسیم کنم. می گویم "خیلی آکادمیک" برای این که این روش اصولا به جای این که از "مشکل" شروع کند، از "ادبیات موضوع" شروع می کند. لزوما بهتر از آن روش دیگر نیست، ولی به نظر من برتری های قابل توجهی دارد. یک برتری اش این است که صبر و جدیت شما را می آزماید!

----------------------------------------------------------------

سلام. ممنون از ایمیل.

"برنامه ریزی استراتژیک سازمان دولتی" و "سیاستگذاری دولتی" و "مدیریت سازمانی دولت" مقوله های نزدیک به هم هستند که گاه تفکیک شان هم سخت است. ضمن این که خودشان هم مقوله های گسترده هستند. من این جا یک تمرین خوب انجام دادم که خیلی برایم آموزنده بود. هدفش پیدا کردن موضوع خوب برای تحقیق بود. به شما هم توصیه می کنم این کار را انجام بدهید.

1- سه ژورنال برتر حوزه ای که علاقه کلی به آن داشتم را انتخاب کردم.

2- خلاصه مقاله (فقط خلاصه) مقالات چهارسال گذشته شان را خواندم. (حدودا 400 تا خلاصه مقاله).

3- از بین آن ها 10 مقاله که برایم جالب بود را تا انتها خواندم.

4- 5 تایش را انتخاب کردم و به استادم نشان دادم و با هم صحبت کردیم.

5- یکی را به عنوان حوزه مورد علاقه انتخاب کردم.

این کار کلا 10 روز از من وقت گرفت. و دید خوبی داد. و منطقش هم این بود که باید موضوع مورد علاقه ام به قدر کافی داغ باشد که در چهارسال گذشته در موردش به اندازه کافی مطلب نوشته شده باشد.

من قدم اول را برای شما انجام می دهم (معرفی سه نشریه) و شما در صورت تمایل می توانید مراحل بعدی را ادامه بدهید. لینک های زیر سه نشریه مهم در زمینه مدیریت و سیاستگذاری دولتی است. روی این لینک ها تک تک کلیک کنید و چهار سال گذشته را ورق بزنید و ده تا مقاله را انتخاب کنید. این باعث می شود که هم دیدی نسبت به گسترده بودن حوزه پیدا کنید و هم تمرکز ایجاد کنید.

1. The Journal of Public Administration Research and Theory

2. Journal of Policy Analysis and Management

3. International Public Management Journal

در مورد متدولوژی هم متدولوژی های کمی و کیفی مختلفی وجود دارد که احتمالا بعد از دیدن این مقاله ها ایده ای می گیرد که از چه نوع متودی بیشتر خوشتان می آید. به صورت همزمان می توانید به یک سازمان ایرانی هم فکر کنید و اگر هم دسترسی به داده های سازمان خاص دولتی دارید حوزه را کم کم محدودتر کنید.

Sunday, July 04, 2010

نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 (3)

چند مطلب در مورد مقاله نوشتن در حوزه های علوم انسانی می نویسم. مخاطبم دانشجوهای علوم انسانی با تجربه ای کمتر از تجربه من - که آن هم کم است - است! این سومین مطلب است.
---
3- روش تحقیق/داده های تحقیق

همانطور که قبلا گفتم روش های تحقیق متنوعی در علوم انسانی وجود دارد و البته ژورنال های مختلفی هم هست و هر کدام فرمت ویژه ای برای تشریح این بخش دارند یا ندارند. پس اولین و شاید آخرین توصیه اصلی ام برای نگارش این بخش برای هر ژورنال، نگاه به چهار پنج مقاله از افراد معروف در آن ژورنال است. به این صورت یاد می گیرید که کلا روش تحقیق با چه جزئیاتی باید در مقاله ذکر شود و چگونه ذکر شود. اما بعد از این توصیه کلی، چند نکته مهم:

- یکی از اهداف بیان روش تحقیق ساخت اعتبار (authenticity) است. در روش های کیفی این امر به اوج می رسد. مثلا زمانی که شما در روش تحقیق تان راجع به فرهنگ فلان سازمان می گویید آقاجان من رفتم و سه سال هر روز در آن سازمان مثل اسب کار کردم و هر روز بعد از ظهر از مشاهداتم یادداشت برداشتم. حتی در روش های کمی هم گاه باید به خواننده اطمینان بدهید که از فلان خطای متدولوژیک که رایج است اطلاع دارید و طراحی تحقیق تان به نحوی است که از آن جلوگیری می کند. (مثلا اگر تحقیقتان در مورد اعتماد بیش از حد به خود است، در آزمایشاتتان از آدم ها، اول بازه اطمینان برای یک سوال را پرسیده اید و بعد حدس شان برای جواب درست را، چون اگر این کار را بر عکس انجام بدهید بازه ای که ارائه می دهند را با جواب anchor می کنند.)

- اگر مصاحبه انجام داده اید می توانید نمونه سوالات مصاحبه را ذکر کنید یا در appendix مقاله جزییات بیشتری ارائه دهید. در تشریح می توانید بگویید که مصاحبه ها چقدر طول کشید، آیا تکرار شد، و ... خوانندگان دوست دارند محیط مصاحبه را تصور کنند.

- در مقالاتی که به شیوه آزمایش های تجربی است قالب روش تحقیق هم تقریبا مشخص است و هر گونه نوآوری که در نگارش این بخش بزنید نشان خواهد داد که این کاره نیستید! و عملا داور مقاله شما می فهمد که آموزش لازم را ندیده اید. به مقالات OBHDP مراجعه کنید و ببینید که روش تحقیق را چه طور ذکر کرده اند. در چنین مقالاتی باید نوع آزمایش، انواع حالت ها، گروه کنترل، متغیرهای مختلف و شیوه اندازه گیری آن ها کاملا مشخص شود.

- در برخی از مقالات ممکن است روش تحقیق بیشتر به بیان نحوه جمع آوری داده محدود شود. این که داده ها از کجا آمده است. مثلا اگر رگرسون می زنید دیگر بیان معادله به صورت کلی و منبع داده کفایت می کند و گاه شاید این بخش در دل بخش دیگری بیاید. در برخی از ژورنال ها هم شاید نیازی به بیان روش تحقیق نباشد. مثلا در ژورنال های تحقیق در عملیات گاه دیده ام که چون مثلا در آن ژورنال خاص همه با یک روش خاص کار می کنند دیگری نیازی نیست که هر کس روش خود را توضیح دهد. از این رو حتما برای هر ژورنال اول نگاه کنید ببینید مقالات خوب آن ژورنال چه طور به این بخش پرداخته اند.

- مقالاتی هم هستند که مقالات مرور ادبیات هستند که بیشتر (نه لزوما همیشه) در ژورنال هایی که نام آن ها با نام Review ختم می شود دیده می شود. بهترین نوع آن در مدیریت Academy of Management Review است. نگاهی به ساختار مقاله هایش بیندازید. در این نوع ژورنال ها گاه روش استخراج منابع بیان می شود، اما عموما به چند خطی اکتفا می گردد و مقاله به صورت یک مرور روان یک موضوع نگارش می شود. حساب این مقالات که درصد کمی از مقالات را شامل می شوند را باید جدا کرد. این نوع مقالات عموما بسط یافته مرور ادبیات معمولی است که قبلا در موردش نوشته ام (مطلب شماره 2).

- امانتداری و راستگویی در بیان روش تحقیق مهم است. شاید فکر کنیم که می توان طوری آسمان و ریسمان کرد که داور مقاله جو گیر شود. هر چند نوع نگارش مهم است و می تواند بر مطلوبیت کار بیفزاید اما خالی بندی های شایع در پروژه های درسی در مقاله های علمی عموما رو می شود. مثلا مقاله شما را کسی داوری می کند که خودش کار شما را قبلا انجام داده و می داند حرف شما چقدر اعتبار دارد. هر چند به نظر من برای راستگویی در کار علمی نیازی به دلیل نیست.

لینک به مطلب قبلی:
نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 – (1)
نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 – (2)


Monday, June 07, 2010

نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 (2)

چند مطلب در مورد مقاله نوشتن در حوزه های علوم انسانی می نویسم. مخاطبم دانشجوهای علوم انسانی با تجربه ای کمتر از تجربه من - که آن هم کم است - است! این دومین مطلب است.

------
2- مرور ادبیات: منظور مرور کارهای مرتبط انجام شده توسط دیگران است؛ به نحوی که نشان دهد چه کار دیگری می توان به آن بدنه اضافه کرد.

مرور ادبیات عبارت از نوشتن کارهای انجام شده توسط دیگران نیست، بلکه تحلیل، مقایسه و چیدن کارهای دیگران به نحوی است که نشان دهد قسمتی از آن زنجیره دچار کمبود است و نیازمند بررسی بیشتر است. پس جان من، برندارید مقالات را خلاصه کنید به عنوان مرور ادبیات! یک مرور ادبیات خوب، مقاله ها را مقایسه می کند، دسته بندی می کند، و خواننده را هدایت می کند به شکاف موجود در ادبیات.

دوباره مانند قبل، هر پاراگرافتان باید مطلب نسبتا مستقلی را بیان کند به نحوی که جمله اول پاراگراف حرف اصلی کل پاراگراف را بزند. مثلا می تواند یکی از پاراگراف ها این طور شروع شود: «مطالعات محققین در مورد موفقیت یک وبلاگ را می توان به سه دسته مطالعات محتوی، ساختار، و شبکه وبلاگ ها تقسیم بندی کرد.» و بعد سه دسته را توضیح می دهید. اگر سه دسته به اندازه کافی بزرگ باشند این پاراگراف را با دسته اول تمام می کنید و پاراگراف بعدی را کلا به دسته دوم و پاراگراف بعدش را کلا به دسته سوم اختصاص می دهید.

جایی در مرور ادبیات هست که کم کم خواننده را به شکاف موجود در ادبیات آشنا می کنید. مثلا پاراگراف این طور شروع می شود: «علیرغم وجود طیف گسترده مطالعات مربوط به موفقیت وبلاگ ها، برداشت نویسندگان این متن (to the best of our knowledge) این است که تاثیر شبکه های مختلف اجتماعی در موفقیت وبلاگ ها مقایسه نشده است...»

یا ممکن است این پاراگراف به صورتی باشد که به جای شکاف در ادبیات موضوع، تعارضات نتایج مقالات دیگر را نشان دهد. مثلا «علیرغم وجود طیف گسترده مطالعات مربوط به موفقیت وبلاگ ها، نویسندگان مختلف در مورد تاثیر مطالب احساسی در موفقیت یک وبلاگ اتفاق نظر ندارند و در بسیاری از موارد نتایج مطالعات مختلف در تعارض بوده است» بعد در ادامه همین پاراگراف به شرح کامل تناقضات نتایج می پردازید: کی چه گفته و آن یکی چه گفته است.

گاهی هم ممکن است این طور توجیه کنید که مثلا « طیف گسترده ای از مطالعات مربوط به موفقیت وبلاگ ها اهمیت شبکه های اجتماعی در موفقیت وبلاگ ها را تایید می کنند اما..» و بعد بگویید که همه این هایی که این امر را نشان داده اند در مثلا حوزه وبلاگ های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و ورزشی نشان داده اند و برای شما سوال پیش آمده که آیا این امر در بین مثلا وبلاگ های آشپزی آن هم در بین آشپزهای ایرانی خارج از کشور هم می تواند درست باشد یا نه!.. طبیعتا توجیه چنین مقاله ای (وقتی کلی کار شده و نتایج تعارضی با هم ندارند) کمی سخت می شود.

خروجی این بخش جمع بندی کارهای انجام شده و عموما (نه همیشه) سوالات تحقیق شما و یا فرضیه های تحقیق تان است. یعنی در این بخش حتما شکاف یا تعارض موجود در ادبیات برای خواننده شفاف می شود و در ادامه آن - یا در خلال مطلب - فرضیه های تحقیق (اگر مطلب تان تست یک سری فرضیه باشد) ارائه می شود. یا ممکن است فقط سوالات تحقیق را بیان کنید. البته احتمال دارد بسته به شرایط ژورنال و کنفرانس، بخش مجزایی را به فرضیه و سوالات تحقیق اختصاص بدهید و این بخش را با همان شفاف سازی شکاف تحقیق پایان بدهید. این کار ممکن است باعث طولانی شدن مطلبتان و سر رفتن حوصله خواننده شود. بعدا در مورد فرضیه های تحقیق می نویسم.

چند نکته بولت وار:
1- مرور ادبیات چقدر باید باشد؟
به قدری که نشان دهد شما می دانید چه خبر است. بستگی به ژورنال هم دارد. بعضی از ژورنال ها گاه تا 10 صفحه انتظار دارند که ادبیات را مرور کنید. بعضی با دو تا سه صفحه راضی می شوند.

2- آیا لزومی دارد که بخش جدایی برای مرور ادبیات در مقاله باشد؟
خیر. گاهی مرور ادبیات را با مقدمه ادغام می کنند و یک مقدمه سه صفحه ای می نویسند. ضمن این که لزومی هم ندارد که عنوان بخش مرور ادبیات تان، "مرور ادبیات" باشد. مثلا می تواند عنوان بخش "پیچیدگی های موفقیت وبلاگ ها" باشد و بعد ادبیات موفقیت وبلاگ مرور شود.

3- چند مقاله باید سایت شود (یعنی رفرنس داده شود)؟
عدد ندارد. بستگی به ژورنال دارد. سعی کنید بروید حدود 20 به بالا.

4- از چه منابعی سایت کنیم؟
حتما حتما حتما از آن ژورنالی که مقاله تان را برایش می فرستید سایت کنید. برای این که اولا باید داور توجیه شود که مقاله شما در امتداد سایر مقاله های آن ژورنال و در راستای علاقه مندی های خوانندگان آن نوشته شده و چه نشانه ای بهتر از آن که 10 تا از مقاله های قبلی (و عموما جدید) آن ژورنال را سایت کرده اید. دوم این که داور مقاله شما به احتمال قوی قبلا در آن ژورنال مقاله چاپ کرده و در موضوعی مرتبط با موضوع شما. اگر اسمش را سایت نکنید می تواند تاثیر منفی داشته باشد.

5- از چه روشی برای سایت کردن استفاده کنیم؟
روش های مختلف هر کدام استاندارد شده اند و کافی است سایت ژورنال یا کنفرانس را نگاه کنید و ببینید چه نوع سایتیشن می خواهد. لطفا در این زمینه ابتکار نزنید و از چند روش استفاده نکنید.

6- آیا اسم نویسنده ها را در داخل جمله ها بکار ببریم؟
عموما توصیه این است که کمتر این کار را بکنید مگر این که نویسنده آدم معروفی باشد. مثلا: «انیشتین (2000) معتقد است که زمین صاف است و این ادعا توسط مقالات متعدد دیگری پشتیبانی شده است (اصغر و حسن 2006 و اکبر و نوید 2008).» در مثال بالا انیشتین آدم مهمی بود و بقیه دوستان آن قدر مهم نبودند.. البته این ملاحظه آن چنان هم توسط همه مراعات نمی شود اما سلیقه خیلی ها این جوری است.

7- «البته کارهای انجام شده در این حوزه دارای نقایص جدی است و ...»
در مرور ادبیات لطفا مودب باشید!.. بعضی وقت ها بعضی ها فکر می کنند با زبان تند و سطحی شمردن کارهای دیگران می توانند نیاز به کارشان را توجیه کنند. کاستی های کارهای دیگر را می توان گفت بدون این که بگویید دیگران اشتباه کرده اند و یا روشی که به کار برده اند به درد عمه شان می خورد.

8 - «من سرچ کردم ولی متاسفانه محققین کوتاهی کرده اند و مقاله خوبی در این زمینه وجود ندارد!»
اگر در مورد مطلبی که می نویسید ادبیات کافی وجود ندارد (یعنی مقاله های زیادی نوشته نشده) سه حالت ممکن است وجود داشته باشد: یکی این که مقاله های متعدد نوشته شده و شما خبرندارید. دوم این که مقاله های متعدد نوشته نشده زیرا این حوزه اهمیتی ندارد و شما دچار توهم شده اید که خیلی مهم است! و سوم این که بله، شما راست می گویید که این حوزه مهم است و کسی به آن توجه نکرده است. این حالت سوم احتمالش یک درصد است! مخصوصا اگر نویسنده مقاله یک آدمی در حد دانشجو باشد.

نکته های خیلی ابتدایی: مقاله ها را با یک فرمت سایت کنید!.. اسم مقاله ها را کامل در مراجع بنویسید! مرور ادبیات را از جای دیگر کپی نکنید. حتی یک جمله اش را. می دانم که "این مهم نبود و حرف شما چیز دیگری است و حال ندارید که خودتان ادبیات را مرور کنید و زبان تان بد است و «چه کاری است وقتی کس دیگری نوشته» و ..." اما تنها در صورتی می توانید جمله نویسنده دیگری را استفاده کنید که آن را داخل کوتیشن ("") بگذارید و شماره صفحه مقاله یا کتابی را که از آن جا برداشته اید را هم بدهید... طبیعتا چنان جمله ای باید خیلی بارمعنایی قوی ای داشته باشد، نویسنده اش معروف باشد...

مقاله های بد را در یک دقیقه از نگاه به مرور ادبیاتشان و به مراجع شان می توانید شناسایی کنید. این مقاله ها عموما در کنفرانس ها در بهترین حالت پوستر می شوند.

سلیقه شخصی من مرور ادبیاتی است که دو تا سه صفحه بیشتر نباشد اما مقاله های زیادی را با مهارت سایت کرده باشد. نوشتن این بخش حسابی وقت می برد. و برای این که برای خواننده جذاب اش کنید باید متن را به دفعات اصلاح کنید و احاطه و دید خوبی نسبت به حوزه داشته باشید. گاهی هم نیازی نیست که هر مطلبی را سایت کنید. خواننده ممکن است خسته شود و بخواهد سریع به کار خودتان که بخش بعدی مقاله است برسد.

لینک به مطلب قبلی:
نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 – (1)

Sunday, June 06, 2010

نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 – (1)

می خواهم چند مطلب کوتاه در مورد مقاله نوشتن برای دانشجوهای تازه کار در علوم انسانی بنویسم. طبیعتا این ها سلیقه شخصی من است که خودم هم هنوز دانشجو هستم. هر چند بعضی از این نکات خیلی ابتدایی است اما کم توجهی به آن ها در بین مقالاتی که از ایران فرستاده می شوند عموما متداول است.

نکاتی ابتدایی در مورد مقاله نوشتن 101 – (1)

ساختار مقاله عموما ترکیبی است از سلیقه نویسنده و محدودیت هایی که یک کنفرانس یا نشریه یا فیلد تحقیقاتی قائل می شود. اما به هر حال می توان انتظار داشت که مقاله شما دارای مقدمه، مرور ادبیات، روش تحقیق (به خصوص در رشته هایی که می شود چند نوع روش داشت)، داده های تحقیق، مدل ریاضی (اگر مقاله تان مدل محور باشد)، نتایج (نتایج حاصل از مدل، یا حاصل از آنالیز داده) و جمع بندی باشد. طبیعتا گاهی می توان از این ساختار تخطی کرد اما عموما کار شما چیزی شبیه این ساختار خواهد شد. مقاله ها هم گاه بنا به اقتضای نشریه یا کنفرانس کوتاه تر است.

برای نوشتن مقاله می توانید از جاهای مختلف مقاله شروع کنید. مثلا من از تشریح مدل شروع می کنم (حدودا وسط های مقاله) و بعد نتایج تحلیل و بعد مرور ادبیات را می نویسم و در انتها جمع بندی و مقدمه را می نویسم.

هر بخش از مقاله را هم عموما با یک سری جملات کلیدی شروع می کنم. طبیعتا هر پاراگراف از مقاله تان در مورد یک موضوع خاص (و فقط یک موضوع خاص) حرف می زند و چکیده آن موضوع خاص اولین جمله پاراگراف تان است. این گونه اگر به مقاله نگاه کنید در اولین قدم در هر بخش از مقاله می توانید جمله های اول همه پاراگراف های آن بخش را بنویسید و بعد که اکثر جمله های اول را نوشتید پاراگراف ها را تکمیل کنید. اما بخش های مختلف مقاله:

1- مقدمه:
مقدمه، سخت ترین قسمت مقاله است. عموما داوران، مقاله ها را در همان قسمت مقدمه رد می کنند یا دست کم تصمیم شان را در همان مقدمه می گیرند. مقدمه می گوید که چه کار می کنید.

دو پاراگراف اول را می توان به شیوه های مختلف شروع کرد. خیلی ها دو پاراگراف اول را طوری می چینند که پاراگراف اول خواننده را وارد حوزه مورد نظر بکند: مثلا "یادگیری سازمانی یکی از موضوعات مهم و ..." و بعد در پاراگراف دوم شکاف موجود در ادبیات موضوع نشان داده شود: مثلا " علیرغم وجود گستره تحقیق مورد اشاره در مورد یادگیری سازمانی، محققین در مورد تاثیر انگیزش های مالی در بهبود یادگیری به توافق نرسیده اند". به بیانی دیگر در دو پاراگراف اول می خواهید بگوید موضوع مهمی است و نیاز به انجام یک مطالعه وجود دارد. گاهی بعضی ها با جملاتی خبری اولین پاراگراف های مقاله را شروع می کنند. مثلا " سالانه شونصد نفر در بیمارستان های آمریکا به دلیل اشتباه های پزشک ها فوت می کنند...".. این جمله ها از آن جهت که مقاله را هیجان انگیز و خواننده را میخ کوب می کند خوب است و از آن جهت که از دنیای آکادمیک فاصله می گیرد و کمی شبیه "شو" می شود خوب نیست.

عموما در مقدمه، یک پاراگراف وجود دارد که این طور شروع می شود "در این مقاله....".. در این پاراگراف به صورت روشن می گویید که مقاله تان چه می کند. مثلا: "در این مقاله، مدل مدیریتی آقای فلان در ساختارهای دولتی بررسی می شود. این بررسی بر اساس داده های حاصل از دو سازمان الف و ب خواهد بود. طی این بررسی نشان خواهیم داد که این مدل می تواند قسمتی از کاستی های موجود در مورد فلان و فلان (که فلان و فلان همان هایی است که بالاتر به آن اشاره کرده بودید) را بهبود بدهد"...

و آخرین پاراگراف مقدمه باید حتما در مورد ساختار مقاله تان باشد. مثلا پاراگراف آخر مقدمه این طور تمام می شود که "در این مقاله و در بخش بعد ادبیات موضوع در حوزه های .. و ... مرور می شود. پس از آن و در بخش سوم روش تحقیق تشریح می شود. در قسمت چهارم نتایج تحقیق ارائه می گردد و در پایان ....". وجود این پاراگراف در انتهای مقدمه شما حکم مرگ و زندگی دارد. بسیار لازم است.