اول صبحی، اِلینا داد و هوار راه انداخته بود. قضیه این بود که با دست راستش، موهای سر خودش رو میکشید، بعد هم داد و بیداد که کدوم نامردی داره موهای ما رو می کشه! حتما در دفاع هم داشت سعی می کرد موهای طرف رو بکشه... مجادله با پردرمیانی پدر خانواده و جداسازی دست از موهای سر خاتمه یافت.. این کار رو دو سه بار دیگه هم تکرار کرد و این بود که دیگه دستکش پوشوندیماش! و فعلن بین دست و سر، صلح برقرار شد...
البته اکثر دعواهای ما آدم بزرگها هم توی همین مایههاست...
No comments:
Post a Comment